بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

پارادوکس

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۰۱:۵۲ ب.ظ
هو

________

از وقتی

نیوتن را شناخته ام

دیگر از رفتنت هراسی ندارم!

قانون جاذبه

کار خودش را خواهد کرد!

«سیدمحمد رضی زاده»



من همان سیـبـم.باید بپذیری همان که باعث کشف قانون جاذبه شد، پیش تر دلیل ِ دافعه ای بزرگ بود!


- باران می بارد ، بی آنکه کسی را با خود به همراه بیاورد!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۰/۱۲
بی‌ همگان

نظرات  (۲۷)

قانون سوم: هر عملی، عکس العملی دارد. فلذا هر دافعه ی بزرگی جاذبه ای بزرگی در پیش دارد :دی
۱۲ دی ۹۰ ، ۱۴:۲۴ کاش مےشد خدا را بوسید...
باران مےبارد
بے آنکه شانه اے بلرزد...
باران می بارد و هنوز تنهایم...

گاهی معجزه قانون جاذبه را درهم میشکند
پس مواظب باش.
سیب اگر نگذارد باغبان به پای درخت زندگیش کود بریزد هیچ وقت بزرگ نخواهد شد...
آنان که هشیارترند ، مشتاق ترند...
سلام...
پاسخ:
سلام
من طبق روایتی شنیده‌م هیچ وقت "سید" رو "سد" خطاب نکنین!
پاسخ:
بله! چشم
بوی عشق و عاشقی میاد ...
پاسخ:
خر داغ کردن!
سلام
از وقتی نیوتن را شناخته ام
از رفتنت هراسان تر شدم!
می دانم هر چه دورتر بروی
برخورد شدیدتر می شود!
یا علی
پاسخ:
عالی بود
تفاوت در دیدگاه رو ببین !!!
یه اروپایی سیب رو میبینه ؛ جاذبه کشف میشه
یه آمریکایی سیب رو میبینه ؛ آی فون و متعلقاتش زندگی رو زیر و رو می کنه
یه ایرانی سیب رو میبینه ؛ سریع قلیون دو سیب رو می چوقه و ....


زیاد به قوانین اعتقاد ندارم
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری (دکتر علی شریعتی)
ربطش به پستت رو خودت یه جوری کشف کن !!

این فلسفه ی ساده ی عشق است که بخشید / سیبی به تو و حسرت چیدن به من اما ...
تو برای تکذیب تمام قوانین به دنیا آمده بودی ...
مدّ آب دریا بخاطر جاذبه "ماهـ"ست
که بر جاذبه "زمین" غلبه میکند.
جاذبه ها یکی دوتا نیستند.
هر چیزی را نمیشود بقانونها سپرد...!
۱۲ دی ۹۰ ، ۱۹:۱۹ آنتی بیوتیک
یه نصیحت!!
.
سعی کن تو اینجور مسائل ، حتی وقتی کسی نیست و حداقل تا موقعی که اتفاقی نیافتاده از موضع غرور حرف بزنی!!
پاسخ:
انگار خیلی جای نصیحت دارم!
۱۲ دی ۹۰ ، ۲۰:۳۸ زهرا رجایی
نامرد!
پستت خیلی خوب بود
خیلی
جمله ی تو که ویرانم کرد یعنی!
تا حالا بهش فک نکرده بودم
تا حالا...

باران به شیشه می زند از چشم های من
حتی نمی رسد به خودم هم صدای من
...
۱۲ دی ۹۰ ، ۲۱:۰۳ آنتی بیوتیک
من از تو بـَدترم تو این موضوع!!
آوریـن
۱۲ دی ۹۰ ، ۲۱:۲۲ امید صادق
قانون جاذبه مال زمینه نه مال مایی که تو فضا سیر می کنیم!!!!!!!!
۱۲ دی ۹۰ ، ۲۱:۲۶ زهرا (رها)
فقط لبخند بزن
به دنیایی که دوستش نداریم
و امید داشته باش
به دنیایی که دوستش خواهیم داشت.
وبلاگتون جالبه اونم فقط قسمت نظراتتون
پاسخ:
خیلی ممنون که شخصیت وبلاگ رو زیر سوال بردی!
۱۲ دی ۹۰ ، ۲۲:۴۵ یه دوست...
زیبا بود...خیلی.
ببخشید آبجی قصد جسارت نداشتم
چه زودم بهتون بر میخوره
۱۳ دی ۹۰ ، ۰۱:۲۰ مدادتراش
سلام

باران تنهایی اش هم می چسبد!

وقتی شانه به شانه ی بارانی تنهایی هم میچسبد...
۱۳ دی ۹۰ ، ۰۱:۲۴ شهاب الدین خالقی
سلام
تشکر از حضورتون


درباره عنوان توضیح خاصی نیست جز همون که به نظر می رسه شاید هم همونی که به نظر نمی رسه هر دو مناسبه
۱۳ دی ۹۰ ، ۱۹:۱۶ آشیــــــل
پس شاعر چی میگه که؛
باران که می بارد تو می آیی...

یعنی حرف مفت میزنه؟!
۱۳ دی ۹۰ ، ۱۹:۱۸ آشیــــــل
راستی این چیزی ام که گفتی فوق العاده بود.جمله ی خودتو میگم.ضمن اینکه بهش تا حالا فکر نکرده بودم، خیلی قشنگ گفتی. یعنی کشف زیبایی بود.
کاش میشد به قوانین اعتماد کرد! هر قانونی امکان نقض دارد ...
سلام
به رسمِ خودم، آمده ام سپاسگزارِ حضورتان باشم. خیلی ممنون از بودنتان، و لطفِ همیشگی تان که الهی مستدام باشد.
.
.
.
تاکسی هم معضلی ست در این مملکت ها.
اما
من همان سیـبـم.باید بپذیری همان که باعث کشف قانون جاذبه شد، پیش تر دلیل ِ دافعه ای بزرگ بود!
خیلی زیبا. خیلی خوب.

برقرار باشید و سربلند
یاحق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">