... باز می لرزد دلم، دستم

هو

_________

آهــو نـبــودن ننـگ چشمـان ِ مـن امـا

تو گرگ های خسته را هم می پذیری

_{«عبدالله نظری»}

:)

Title-less

هو

_________

هیچ کس دوست ندارد، که به قیمت تمام لذت ها و خوشبختی های عالم، یک گام در فهمیدن عقب برود. هیچ سوداگری، درباره ی «فهمیدن» چانه نمی زند؛ و هیچ آدم نفهمی هم، حاضر نیست، به هیچ قیمتی، تخفیف بدهد!

 _{دکتر شریعتی - کویریات}

اینو نوشتم که فقط بگم من برای این حرف ها مثال نقض پیدا کردم!!

مدیریت جهانی بر اساس عدالت!!!

هو

________

«حق» دادنی نیست

خوردنیه!

_{- بعله!}

Title-less

هر کس هر جا که دلش می خواهد، بایستـــــد !

اما مـــــن...

به کسی اجازه اینکه به جای تـــــو در قلب من بنشیند را نخواهـــــم داد....

قلـــــــــــــب مــــــــن، ،فقــــــــط جـــــای توســــــــت......

سال نو یعنی تو*

هو

_________

هرگز پادشاه جهان نبودم

جُز آن دم که

از عشیره ی شاهان

دوری جُسته باشم!

احساسِ داشتن تو

دانش حکومت

بر پنج قاره را به من می دهد!

_{- نزار قبانی -}

بیش از هر کاغذ و نوشته و سندی، عاشق سمت راست صفحه ی دوم شناسنامه ام هستم. عاشق یک اسم و چند عدد که به اعتبارش خوشبختی دویده زیر پوست زندگی ام.

*

_{عکسی از بهترین شب زندگی مون}.