بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

... باز می لرزد دلم، دستم

شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۱، ۰۴:۳۵ ب.ظ
هو

_________

آهــو نـبــودن ننـگ چشمـان ِ مـن امـا

تو گرگ های خسته را هم می پذیری

«عبدالله نظری»

:)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۲۵
بی‌ همگان

نظرات  (۳۸)

۲۵ شهریور ۹۱ ، ۱۶:۵۹ کاش مےشد خدا را بوسید...
چقدر زائر شفاف در شما هستند
چقدر صورت شطرنجی آمده‌ست اینجا...
۲۵ شهریور ۹۱ ، ۱۸:۴۹ آنتی بیوتیک
زیارت قبول !! ما رو هم فراموش نکنید.
زهره؛منو یادد نره[خواهش] ...
سلام
بیت قشنگی بود.
زیارت اگر قسمت شده است ما را هم دعا کنید.
یا علی
میدونی چقدر خسم.
به امام رئوف بگو دوسش دارم.
دوسم داشته باشه.
بیشتر از هر وقت دیگه‌ای دعا‌لازمم رفیق! ما رو دریاب
بگو ...
نه
نگاه کن
...
از جای من نگاهش کن
...
سلام

...
تو اگر در سفرِ باغ خدا را دیدی
همت کن
و بگو
ماهی ها
حوض شان بی آب است!

سفرتون بخیر و خوشی باشد الهی
دعا بفرمایید
یاحق
چقدر دلم حواشو کرده...
مبارکت باشه دوباره لرزیدن دلت دستت
[ بغض ]
روزت مبارک دختر جان:)
گرچه آهو نیستم.. اما پر از دلتنگی ام
ضاممن چشمان آهوها... به دادم می رسی؟!
روزتان مبارک ای بانو...
سلامی تقدیمتان به رسم تبریک
سلام و یا حق
چیزی نمی گویم که می دانی دلم «چیز» است...
(سید مهدی موسوی)
دعایی بی اجابت هستی اما در مذاق من
نمی دانم چرا این قدر شیرین است تکرارت!
التماس دعا و این صوبتا .
۰۱ مهر ۹۱ ، ۱۷:۴۷ میـمــــکــافـــ ـ ـ ـ
می پذیری، امان می دهی
پر می دهی
۰۳ مهر ۹۱ ، ۱۶:۱۶ زهرا رجایی
الهی بمیرم زهره...
که بدترین گریه، بی صدا و تنهایی ست...
نمیدونم چی شده
نگرانم
هرچی هست ایشالا به خیر بگذره
پاسخ:
..
یکی "یس" بخواند
و من
فقط آرام تکان بخورم.
مدام.
۰۵ مهر ۹۱ ، ۲۰:۰۸ زهرا رجایی
خدا این مهدی موسوی رو حفظ کنه
که واقعا شاعره...
که کلی شعراش طرفدار داره
با هر قشر و سلیقه ای...
که هر جا میری یه بیتی مصرعی چیزی ازش هست
سلام
چه زیباست
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
نه به وصل می‌رسانی نه به قطع می‌رهانی
یا علی
۰۶ مهر ۹۱ ، ۰۱:۳۶ میمِ‌ لام
وب‌لاگ‌تون بالا نیومده بود کامل. اکثر لینک‌‌ها به جز دوسه تای آخر. یه لحظه احساس شادی کردم که لینک منو حذف کردین. بعد که بالا اومد دیدم نه هس. دوباره ناراحت شدم. جدّی می‌گم.
۰۶ مهر ۹۱ ، ۱۲:۳۲ میمِ‌ لام
اون عنوانی که برای لینک گذاشتید
هر روز می‌زنه تو ذوق‌م
هر روز حال‌مو خراب می‌کنه
هر روز نگران‌م می‌کنه
هر روز...
برد مرا به مولانا..

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد
که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است
گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال
خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو
گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
مولوی/ دیوان شمس / غزلیات شمس /
پاسخ:
ضمنا جنابعالی با بازگشت تون خوشحالمون میکنید!
سلام
وقتی چن روز میری و هیچ اثری ازت اینجا نیست آدم نگران میشه
باز خوبه این عکس سمت چپو گذاشتی که آدم مطمئن باشه بهت خوش میگذره


برات از این غزل سعدی رو با صدای هادی جانفدا بریدم و آپلود کردم بشنو و لذت ببر:
http://s1.picofile.com/file/7516885264/Hadi_janfada.mp3.html
یاعلی
پاسخ:
بابت فایل صوتی هم خیلی مرسی:)
تو آمدی که بگویی... به گریه افتادی!
و پشت پنجره انگار یک نفر می رفت

دیوونه شدم زهره
پاسخ:
به گوش من...و تو این حرف ها مگر می رفت!
چقدر
یه جوریه اینجا
قدیمای وبلاگ نویسی یادت بخیر.
پاسخ:
یادش خیلیم به "خیر" نیست..
۱۵ مهر ۹۱ ، ۱۹:۰۷ زهرا رجایی
زهره یعنی منو تو رو باید به عنوان فعال ترین آدمای بلاگفا معرفی کردن
حتی توو گینس ثبت کنن!
ما عالی ایم در عرصه ی به روز کردن!
پاسخ:
من که دارم بزرگ میشم!
امروز وسط نماز یادت افتادم
همین که نمازم تموم شد
چشام و بستم و از صمیم قلب دعا کردم رو به راه باشید ــ جفتتون ــ
پاسخ:
جبران می کنم.. با دعاهای همیشه.
۱۸ مهر ۹۱ ، ۱۶:۳۴ میمِ‌ لام
دیگه دارین شورش رو در می‌آرین.
پس‌فردا که هک‌تون کردم می‌فهمین.
پاسخ:
مرسی
فکر می کنم من چندشب پیش شما و همسرتون رو توی خیابون رویت کردم!!
کتونی شما سفید
لباس همسرتون سبز
هوم؟
پاسخ:
زیارت قبول!
دوست دارم به روزهای اوج خودتون برگردید.
روزهایی که نوشته هاتون پر بود از ایده ها و تصویرهای تازه و خلاقانه.
پاسخ:
من اون روزا رو یادم نمیادا!
من جدی گفتم.
پاسخ:
اینکه من خنده م گرفت، یعنی نه اینکه تو شوخی کردی.
شاید بزرگترین دروغی که این مدت به خودم گفتم:
درس میشه ان شالله.
ولی شاید واقعا یه روزی درس شه ان شالله.
شنیدن بعضی حرفا از بعضیا قرصت میکنه.
پاسخ:
شاید تعریف ما از "درست شدن" اشتباهه.
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
۲۰ مهر ۹۱ ، ۱۵:۰۶ زهرا رجایی
درست می شود...

خوشحالم که با یه جمله ی من تمام نگرانی هات به یک باره رنگ باخت و می بازد!

پاسخ:
:)
۲۰ مهر ۹۱ ، ۲۲:۳۶ زهرا رجایی
اتفاقا دیروز داشتم به نیلو می گفتم
به خاطر گندی که تو زدی
حالا رووم نمیشه تا مدتها به زهره بگم بریم بیرون!
شرمنده م اصن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">