بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

چراغ های رابطه تاریکند

يكشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۵:۳۹ ب.ظ

 

هو

__

 

احتمالا نشونه ی خوبی نیست. اما چند مدته، دیگه حوصله ی مراقبت از رابطه هامو ندارم. به حال خودشون میذارم شون. هرطور که میخوان پیش برن. دیگه مثل سابق واقعا انرژی و انگیزه ی وسواس به خرج دادن برای آدما رو ندارم. خیلی بیشتر از قبل دیگرانو از خودم ناراحت می کنم. نه با عمد. که با بی توجهی و سهل انگاری. منی که همیشه مواظب بودم نکنه فلانی و فلانی ازم دلخور بشن. 

اغلب روی دل خودم پا میذاشتم برای شادی و آرامش دیگران. اما حالا با خودم میگم چی دریافت کردی در ازای اون همه محبتی که دادی. همین دو دو تا چارتا. من آدم این حساب کتابا نبودم. 

این «من» زیاد مورد پسندم نیست. اما راستش توان مقاومت م ندارم. بنشینم و صبر پیش گیرم شاید در نهایت خیلی ام به نتیجه بدی نرسیدم!

 

 

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۱۶
بی‌ همگان

نظرات  (۲)

منم تا حالا اینجوری شدم. بنظرم طبیعیه. گاهی آدم نیار داره به رابطه هاشم استراحت بده. بعدا باز خودش درست میشه ان شالله :)
پاسخ:
برای اولین باره این حس و حال رو تجربه میکنم. کمی غریبه برام.
به نظر من که کاره درست رو میکنی. هرچند اون من قبلی خیلی اخلاقی تره ولی این روزا که هرکی هرجور دوست داره رفتار میکنه محبت زیادی، سوتفاهم ایجاد میکنه
پاسخ:
اماااان از سوء تفاهما

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">