بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

هرکسی از ظن ِ خود...

شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۰، ۱۰:۴۵ ق.ظ
هو

______

همه ی «محرم» را هم برای «خودم» دوست دارم

دوستش دارم چون حالِ «من» را عوض می کند.

احتمالا هم برایم مهم نیست چه کسی کشته شد و چه اتفاقی افتاد..

«من» باید منقلب شوم،که می شوم.

محرم باید باشد،چون «من» به آن نیــــاز دارم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۰/۰۹/۰۵
بی‌ همگان

نظرات  (۱۷)

این من ِ خط خطی را خوب آمدی
سلام
باشد که چون حر عاقبت به خیر شویم.
اون آدم پست قبلی هم راست می گفت!
یا علی
خب آره! به استثناء اینکه برایم مهم هست که چه کسی کشته شد!
محرم
و این قالب
و بازهم محرم
انگار تمام سال این دوماه است محرم و صفر
و من معرفتش را خواهانم که هر سال به سال بعد محول میکنم
تا بمیرم
و بعد فریاد بزنم
چرا نشناختمش
چرا واقعا نخواندمش
و من از زندگی در دنیا هیچ بهره ای نبردم.
کل یوم عاشوراء و کل أرض کربلاء.
التماس دعا
در محرم حرف از ولایت بود مثل جریان در و مادر.
امروز هم.
قبل عاشورا و بعد عاشورا خیلی ها منقلب شدند.
خیلی ها به یک عاشورا نیاز داشتند.
اما تنها یک نفر زینب شد.یک محرم که حرمت صفیرش ، تا آسمان را آب می کشید.
محرّم به چنین محرمی نیاز داشت نه محرم به چنین محّرمی...

محرم شوید بی محرّم.

سلام و یا حق!!!
سلام

محرم . . .
.
.
.
اجازه ی این اشک ها دیگر دست من نیست...
بالاخره محرم آمد...
.
.
التماس دعا...
داشتم فک میکردم چقد خوبه که بشه . . .
چی؟ تغییر رو میگم
منم دلم میخواد!!
دقیقا ... تنها چیزی که نمیشه ازش بی تفاوت گذشت حال و هواییه که با خودش میاره ...
۰۵ آذر ۹۰ ، ۱۹:۲۳ حسین سعدی
ایشالا تو روضه هاش دق کنی...
۰۵ آذر ۹۰ ، ۱۹:۳۲ زهرا رجایی
ای بابا!
ما دو روز نبودیم!
قالب ما به سرت رفت!
ولی جدی یه لحظه فک کردم اشتباه اومدم وبلاگ خودم!
از دور خیلی شبیه وبلاگ منه!
چقدرم پست زدی
زود مام همه شو میخونم...


عاشّقتم که اون شب زیر بارون به حرفام گوش دادی و می فهمی دردم کجاس...
بالاخره «بنده» است و عالم ِ درگیر جهالت ِ بندگی‌اش..
۰۵ آذر ۹۰ ، ۲۳:۳۵ زهرا رجایی
جوگیر شدن نیس زهره!
اینگه با اسم و قامیلت کامنت بذاری رو میگم
از وبلاگ رها خوندم!
خب آدم که نمیتونه هی عوض کنه
وگرنه منم همون زهرای همیشگی ام!
با لطف خدا باز وضو می گیرم

از عشق دوباره آبرو می گیرم

با پیرهن عزای ارباب غریب

صد شکر دوباره آبرو می گیرم.....
۰۶ آذر ۹۰ ، ۰۰:۴۲ یک پسر نسبتاً معتقد
اینجا نمى شود من را خط خطى کرد ؟


+ ...
هنوز به نفس نفس زدن هروله های شور شبهای تاریک هیئت های عزای تو زنده ام ...
زنده ام عزیز دلم ...
زنده ام ...
مرا زنده تر کن
بگذار بفهمم که چقدر دوستت دارم ...
حنانه ی عسلم فدای تو عزیز دلم
من عاشق توام
عاشق توام
عاشق توام ...
اصلا من نه ...
تو ...
شما ...
نفس نفس ...
پاسخ:
الـــــهی..
۰۶ آذر ۹۰ ، ۱۸:۱۹ آشیـــــل
امسالم میری فاطمیون؟
خوش به حالت.

نمیخواد برام دعا کنی....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">