بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

چرندیات!

دوشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۰، ۱۲:۳۸ ق.ظ
هو

________

خیلی فحشه توی اتوبوس از آدم خواستگاری کنن!



در هوای دونفره،یک نفره پرسه زدن در خیابان، اِند ِ حالگیری ست! حالا هی ما به روی مبارک ِ خودمون نمیاریم!!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۰/۰۸/۱۶
بی‌ همگان

نظرات  (۳۴)

اگر هم فحشه, فحش باحالیه!
سلام
!!!
خوب اون بنده خدا چی کار کنه؟! بلد نیست، دست خودش که نیست!!! :)
یا علی
نخیر! از اتوبوس فحش تر ، خواستگاری تو استخره! اصن فحش خانوادگیه! فحش صحنه دار! فحش اکشن!
من دلیل دارم که میگمااااااا
خواستی بعدا واست به صورت علمی توضیح میدم
ایشلا زود زود توی یه هوای دو نفره ، با یه نفر مثل خودت قدم بزنی
پاسخ:
بگید بهتر از خودت!
۱۶ آبان ۹۰ ، ۰۰:۵۲ آشیــــــل
الان اگر تو اتوبوس نمیزدی تو دهن اون بنده خدا،(با توجه به شناختی که ازت دارم،مطمئنم زدی تو دهنش!) یه نفره قدم نمیزدی!
پاسخ:
اشتباه کردم..!
بله اینه D;

...
..
.
مکان و زمان نداره
تازه میترسیده از دستش در برین
سلام




کلن عذابی ست هوای دو نفره ی تنهایی!..

هیییییی....
بالاخره شما هم به روی خودتون اوردید این هوای دونفره ای که دست ها خالیــــــ است...تازه این اولشه!
۱۶ آبان ۹۰ ، ۱۰:۲۵ آنتی بیوتیک
بسی خندیدیم!!
.
چجوری طرف جرات کرد؟؟ خدا خیلی رحم کرده بهش!! زنده است؟؟؟ یا تو کماست؟؟؟
۱۶ آبان ۹۰ ، ۱۰:۳۴ آنتی بیوتیک
حالا تو این وضعیت که شوهر گیر نمیاید ... طرف رو میذاشتی تو آب نمک!
.
الکی کلاس نمیذاشتی!!
پ ن پ توقع دارین توی هواپیما ازتون خواستگاری کنن وقتی همش با اتوبوس میرید ومیاین؟!
سلام
منم جای اون بودم ممکن بود این کارا ازم سر بزنه...
شجاعتش رو تحسین می کنم...
ای بنازمت ای مرد...
یاحق!!!
پاسخ:
همه این کاره ن خودشون!!
به دنبال دختر خوب خانواده ها می گردند . به دل نگیر. عادیه
حال چه فرق دارد اتوبوس. عروسی و عزا راستی به تعبیر شما در عزا از کدام نوع است؟


پاسخ:
کدوم مهسایی؟؟
۱۶ آبان ۹۰ ، ۱۱:۲۳ آشیـــــل

با این نظرات دوستانت کلی خندیدم.
باور کن خودشون چندتا از این تجربه ها داشتن!!!
۱۶ آبان ۹۰ ، ۱۱:۲۵ آشیـــــل
صبر کن ببینم؛
این دو تا بچه هه کی ان توی عکس این کنار؟؟؟
پاسخ:
عمرا بتونی حدس بزنی!
در دنیای مجازی نداشته باشیم بهتر است(!)
من شما را در مورد علاقه ها جای دادم دختر خوب
.
حالا خوبه توی قبرستون خواستگاری نکردن.
زهره !!
یادم باشه حتما اومدم قم یه سر بریم دوتایی اتوبوس سوار شیم
خدا رو چی دیدی !!
والا..
۱۶ آبان ۹۰ ، ۱۴:۲۷ زهرا رجایی

دمشون گرم!
جا قحححط بود!!؟

هوای دو نفره و یه نفره رو هم بی خیال
مزخرفه جفتش؛
کاری از عشق برنمی آید
مرگ ما را نجات خواهد داد...
در جواب جمله آخرت:
ما برای تماشای جهان آمده ایم...
اتفاقا خیلی هم برای این جامعه خاص پسند کلاس داره...
باران، غروب، ماه، اتوبوسی که ممکن است
باید مرا دوباره ببوسی که ممکن است...

این لحظه... لحظه... لحظه... اگر آخرین... اگر...
ـ بس کن! نزن دوباره نفوسی که ممکن است

من قول می‌دهم که بیایم به خواب تو
زیبا، در آن لباس عروسی که ممکن است

دل نازکی و دل نگرانی چه می‌شود
من نیستم، تو شهر عبوسی که ممکن است

ماشین گذشته از تو و هی دور می‌شود
با سرعتی حدود صد و سی که ممکن است

حالا تو در اتاق خودت گریه می‌کنی
من پشت شیشه‌ی اتوبوسی که ممکن است...
موافقم. در واقع خواستگاری نیست.
خودش؟یا مامانش؟ :)
پاسخ:
خودشم بود ولی.
مثلن تو نماز جمعه خواستگاری کنن خیلی بهتره ؟؟ خب اتوبوسم یه جامعه است دیگه ...
در این بی شوهری همینم گیر خیلیا نمیاد ...


پاسخ:
چه حرفایی میزنی!
ازدواج‌های اتوبوسی
۱۷ آبان ۹۰ ، ۰۹:۴۴ امید عبادی
واقعا ؟؟؟؟
عجب!!!
توی این زمانه ای که خواستگار بیدا نمیشه ....
دقیـــــــقا...
تجربه کرده م بسی!!
قمه دیگه اینجا!
اتوبوس و روضه و مولودی محل اصلی ِ خواستگاری هاس.. دیگه بلط شدمممم!!!
حالاخوبه که عزیزم.. چند وقت دیگه توو دسشویی ِ مساجد و حسینیه ها...
فحش از نوع بازیچه قرار دادن آینده و فرهنگ است

--------------------
اولین بار این حس و زمستون پارسال ماه دی بم دس داد
برف اومده بود و یه راه طولانی و تنها داشتم طی میکردم راهی که هیچ رد پایی روش نبود
اونوقت فهمیدم میخوام دونفر باشم
عشق، زندگی و عقل برای ما اشتباه تعریف شده!!
تا ارزش این سه رو نفهمیم همه زندگیمون بی راهه است
سلام
آقا ما کلا یک آدمِ خودشیفته ای هستیم. این خطی را که نوشتید، ما را بر آن داشت تا این را عرض کنیم خدمتتان، که تا همین حدود یکسال قبل ما این خط از شهریار را به چشم ندیده بودیم. تا اینکه حدودِ یکسال پیش، یک رباعیِ نوشتیم توی وبلاگمان، و بعد رفیقی آمد و این خط از شهریار را برایمان نوشت. رباعی این بود:

در حنجره سرمه سودنت ما را کشت
در قافیه خون سرودنت ما را کشت
بد قول شدش، قرار یادت رفته!
ای مرگ بیا، نبودن ما را کشت!

بعد که رفیقمان شعر شهریار را نوشت، ما دیدیم در دفترمان یک ورژن دیگر از این رباعی را بوشته بودیم، که در وبلاگ نگذاشته بودیم، که همان م اضافه کردیم. رباعی این بود:

رویایِ پر از پرندگی ما را کشت
آیین و مرامِ بندگی ما را کشت
ما دستِ تمامِ بالهامان بند است
ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت

ما کلا با مرگ نسبتِ خویشاوندی داریم انگار!
همین.
برقرار باشید و سربلند
یاحق
سلام
بسیار جالب بود
ناراحت نشین به هر حال تجربه کردین دیگه
ولی خیلی خندیدم مخصوصا با خوندن کامنت کامنت گذاران
موفق و پایدار باشید
سلام
اگه این فحشه؛ پس خواستگاری توی دستشویی عمومی چیه؟
مستنده هاااا....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">