بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

سرود آشنایی

جمعه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۱، ۱۰:۳۰ ق.ظ
کیستی که من

                    این گونه

                                به اعتماد

نامِ خود را

با تو میگویم

کلید ِ خانه ام را

در دست ات می گذارم

نان ِ شادی های ام را

با تو قسمت می کنم

به کنارت می نشینم و

                          بر زانوی ِ تو

این چنین آرام

به خواب می روم ؟

****

کیستی که من

              این گونه به جد

در دیار ِ رؤیاهای  خویش

با تو درنگ می کنم ؟؟؟؟

احمد شاملو

----------

پی نوشت : اگه تو خدا را فراموش کردی این رو بدون اون هرگز تو رو فرا موش نمی کنه چون دوست داره .

- مشکلم حل شد ! با تشکر فراوان از تمامی دوستایی که برامون دعا کردن

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۲۵
بی‌ همگان

نظرات  (۵)

مرسی از این شعر شاملو
و واقعا از پی نوشت خوشحال شدم
خدا رو شکر که مشکلتون حل شد...
سلام
خدا رو شکر..
دوباره "دیده امت"، زُل بزن به چشمانی
که از حرارت "من دیده ام ترا" گرم است
این شعر شاملو رو نخونده بودم تا حالا.
خیلی خیلی زیبا بود.
تبریک میگم برای سلیقه تون.

پاسخ:
خواهش میکنم - نظر لطفتونه
سلام
خیره ان شاء الله
یا علی
پاسخ:
مه تاب: دلم برای این استخاره هاتون تنگ شده بود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">