بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

کاش من دایناسورت بودم*

پنجشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۰، ۰۹:۲۰ ق.ظ
هو

________

برای آنچه که دوستش داری

از جان باید بگذری

بعد

می ماند زندگی

و آنچه که دوستش داشتی.

«شمس لنگرودی»


- با «مهتاب» ِ مذکور در پست های قبل رفتم کافی نت ِ احسان، موقع بیرون آمدن احسان بهش چیپس داد. اومدیم بیرون خیلی جدی پرسید: چرا بهم چیپس داد؟(با توجه به اینکه دفعه اول بود همدیگرو میدیدن و هیچ نسبتی هم باهم ندارند، غافلگیر شده بود!) گفتم نمیدونم، خودت فک میکنی چرا بهت داد؟ جدی تر از قبل تریپ تفکر برداشت و بعد از چند ثانیه با ذوق گفت: آهاااان! فهمیدم. چون که از من خوشش اومد. !!! (با اینکه هیچ نسبتی با هم نداریم، اما ماشالا خودشیفتگی ش به خودم رفته!)

 - یک آقای نماینده ای هست که اتفاقا همه می شناسندش. می خواستم یک پست اختصاصی در وصف ایشون بنویسم. بعد دیدم ارزش نداره. بعدتر دیدم اتفاقا برای ناکام گذاشتنش هرکاری کنیم، بازم کمه. بعدترتر دیدم ما خودمونم خفه کنیم چیزی عوض نمیشه.و ایشون همچنان رای مردم رو دارن. البته مردمی که نمیدانند چه خبره. بهرحال مردمند و در هر حال محترم و عزیز. پس من هم خفه میشم و میشینم سر جام! (عذر میخوام که این چند خط، پرسه در مه(!) زد و خیلی صریح و واضح نبود.)

- کلا این روزها در خفگی به سر می برم!


*کلاه قرمزی به آقای مجری.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۲/۰۴
بی‌ همگان

نظرات  (۱۸)

۰۴ اسفند ۹۰ ، ۰۹:۲۲ زهره سعادتمند
خیلی بیشعوری که فک میکنی فقط تو می فهمی و مردم نمی فهمن!



(برای پیشگیری از کامنت های اعتراضی خوانندگان محترمه و محترم!)
۰۴ اسفند ۹۰ ، ۱۰:۰۷ آشیــــــــل
تو فحش میخوای زهره.
پاسخ:
می شنوم!
۰۴ اسفند ۹۰ ، ۱۰:۱۱ آشیــــــــل
شعره عالی بود.خیلی خیلی.دستش درد نکنه.



من با قسمت مهتابش کاری ندارم.ولی چند روز پیش سراغتو از احسان گرفتم.انقدرم من خنگم نه یه آدرسی چیزی، همینجوری واسه خودم حرف زدم فقط. بهرحال از همین تریبون ازشون تشکر میکنم!
پاسخ:
تشکر نداره! اصن به من نگفت.
عنوان رو دوستدارم
یک عاشقانه ی آرام! :)
دیوانه ای را گفتند تو را برای چه آوردند تیمارستان.
گفت: جمعیتی را دیدم و گفتم شما دیوانه اید. آنها هم گفتند من دیوانه ام.رای با اکثریت بود...

جهت تامل...

یا حق!!!
سلام

بنویسید ... مهم تکلیفه نه نتیجه ... اگه همونی که من فکر می کنمه ایشالا رای بالا نیاره ... هر چند تو قم بر اساس نظر سنجی ها اوله ...
مهم اینه که اگه رایش پایین باشه دیگه اونوقت احتمالا در صدر توجهات در مجلس نیست ... همین خوبه.
۰۴ اسفند ۹۰ ، ۱۲:۲۸ زهرا رجایی
قربون کلاه قرمزی...
دوباره دیدیش؟
منم دیدم اون شب...
وحشتناک دوسش دارم
این کلاه قرمزی که داره میره به تهرون رو وحشتناک دوس دارم
بیشتر از اون دو تای دیگه که میره درس بخونه و اون یکی ماجرای سروناز
و بیشتر از کلاه قرمزی عید-که اصلا خوب نیس-
من این کلاه قرمزیه رو خیلییییی دوس دارم
میدونی چرا...
میتونی حس کنی...
تمام عشق و دلتنگی رو یه جا می ریزه توو حلقت
بعدم اشکتو درمیاره...
من که هر بار اینو می بینم نابود میشم
راستی زهره خانوم!! یادت نره!
کلاه قرمزی عشق منه
تو عاشق پسرخاله بودی همیشه!
لطفا عاشق عشق من نشو!!!

و مهم ترین چیز اینکه
خیلی خوشحالم که هستی...
یه دنیا...
هیچوقت و تا ابد یادم نمیره که اولین باری که خواستم بیام توو گروهتون(!!) تو از همه بیشتر ضایعم کردی، ولی حالا...

پاسخ:
الان کنارم نشستی نمیتونم جواب بدم!
مجلس "رضا خانی " و کیف های انگلیسی ...
من فقط این کامنت اولتون رو نگرفتم
به یک جمع توهین می کنید که ترکشش به یک سری فرد بگیره؟
فک نکنم همچین نیتی داشتین
پاسخ:
منم کامنت شما رو نگرفتم.
سلام

عنوانت رو عشقه!
"پرسه در مه" رو که گفتی فهمیدم کیُ می‌گی :))
کلا سکوت خوبه. به شرط اینکه پشت سرش فکر باشه.اما حیف نمی شه ساکت شد در این دنیای پر هرج ومرج. سکوت یعنی آرامش یعنی اتصال یعنی تعالی.
در ضمن اون نماینده هم شما و بزرگتر از شما هم حرف بزنید هیچ نتیجه ای نداره و نماینده مجلس یا بالاتر می شه.
سلام

یا علی
یاد فاطمه افتادم که داشت برام توضیح میداد دوست داشتن و عاشق باهم فرق داره و به من گفت : تو نمیفهمی هم مهده کودکیم عاشقم شده یعنی چی.
منم در کمال ناباوری گفتم بله چون من مثل شما کسی عاشقم نشده:)
جانِ دل وقتی جامعه ی مدرسین عقلشون رو دادن دستِ ایشون و هر چی میگه میگن چشب و دارن حمایتش میکنن پس خودمونو هم بسوزونیم تاثیری نداره...
۰۴ اسفند ۹۰ ، ۲۳:۰۶ زهرا رجایی
من از سیاست هیچی نمی فهمم!
(شکلک خنگ)
سیاست ما عین دیانت ماست
(شکلک آقای مدرس!!)
امروز خیلی خوب بود زهره
(شکلک رضایت و بهره مندی از یک دوست و یک روز خوب)
من دلم تنگه...
(شکلک نداره)
پاسخ:
امروز خیلی خوب بود.
اولا که چقدر عنوان به کل پستت مربوط بود واقعا !
دوما مهتاب برا چی اصلا از دست کسی که دفعه اوله میبیندش و هیچ نسبتی با هم ندارن چیپس گرف ؟ هان ؟
سوما اون نماینده هه کی بید ؟ من اصلا نمیشناسمش ! برا چی اسمشو نگفتی ؟ هان ؟ میترسی ؟ آره ؟ آره ! می ترسی !
چهارما من هم این روزها حس خفگی دارم همش . چون دائم دستکش دستمه . وقتی دستکش دستم میکنم نفسم بند میاد !!
پاسخ:
چهارما من دستام از سرما کبود میشه ولی دستکش دستم نمیکنم!
سلام
شمس: لایک.
مهتاب.
نماینده: نمیدانم قضیه را. زاویه ی تشبیهاتتان خیلی باز بود.
.
.
.
یک حزنی دارد کلاه قرمزی. شاید برای من اینطوری ست.

یاحق
خفگی گلو
خفگی دست
خفگی مغز
خفگی کلی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">