آفتابه لگن هفت دست!

وبلاگ «سگ لرزه های یک شک»
با «از اون حرفا که می دونی!»
به روز شد:
در این پست استثنائا چیزهای مهم تر از شعر هم وجود دارد:
خیلی ضایع است که آدم دروغ بگوید!
خیلی ضایع است که آدم دروغ بگوید!
و
× برای یکی شدن/ اگه مرگ من بسه/ نفس منو بگیر
× تو شاعر نسلی هستی که پشتته
× از اینجا تا دم در هم بری دلشوره می گیرم
× نمره ی بیست کلاسو نمی خوام
× توو این سرمای تنهایی/ نمیشه حفظ ظاهر کرد

منتظرتان هستم، در این روزهای خیلی بد...

۰۳ دی ۹۰ ، ۰۱:۱۷

گرگ

سلام
خیلی عالی. خیلی ناب. خیلی خوب بود واقعا. یک مقدار سطحِ زبانی را دوست ندارم ها، اما با این وجود عجب به دل نشسته ای نوشته. از تیتر بگیرید تا فعلِ آخری. هرچند دلیلِ سه نقطه را هم درک نکردم.
خدا قوت.
این دنیای مجازی به بودنِ امثالِ شما محتاج است، و ما را صرفا از سرِ ناچاری تحمل میکند.
برقرار باشید و سربلند
یاحق

۰۳ دی ۹۰ ، ۱۲:۵۶

امید صادق (نظر صادق سابق)

این هم یادتون باشه که اگر همینطور پشت سر هم گل بزنیم، گل زدن بی ارزش می شه.

۰۳ دی ۹۰ ، ۱۲:۵۶

آشیـــــل

تو روحت!
خب؟

پاسخ:
خب.

۰۳ دی ۹۰ ، ۱۲:۵۷

آشیـــــل

یعنی تا قبل از این امید داشتی به معجزه ای؟

۰۳ دی ۹۰ ، ۱۷:۱۳

elham

سلام
وبلاگ قبلی تون رو همم خوندم... خوب بود.. خیلی
موفق باشی.

۰۳ دی ۹۰ ، ۱۷:۳۲

بی دل

همون تمرین کردنشم کلی کیف داره !
ما که بخاطر لذتش تمرین میکردیم وگرنه اصلا ما و شوت داخل چارچوب ؟؟؟

۰۳ دی ۹۰ ، ۱۷:۳۳

یه دوست...

سلامتی اونایی که چه یادی ازشون کنی چه یادی نکنی ، بی خیالت هستن...بلند بگو: نامرد!!!!

۰۳ دی ۹۰ ، ۲۱:۰۲

زهرا رجایی

زهره!
نمیدونی با کامنتت چقد حال کردم
یعنی واقعا حال کردم!
و داشتم می خندیدم تا چندثاینه

خب مخاطب خودش شعور داشته باشه همه شو نخونه!!!!!!!!!!!!!!
درمورد شعرام هم درست صحبت کن!!!!!
یه بار دیگه اینجوری بهشون بگی میزنمت!

اون بنده خدا رو هم که احیانا من نمیشناسم!
کیه؟ کیه؟ کیه؟
(قهوه ی تلخ و اینا!)

نه توروخدا منو فرتی بفروش!! نه! بیا بفروش و دوسم نداشته باش! تو اصلا نبباید بذاری کسی پشت سرم حرف بزنه! حتی یه ذره

فقط لامصب خانوم!
5شنبه رو پر نکنی! وگرنه دردسرمون میشه!! و هی باید درس نخونیم!

کافی نت هم نمیرم
من روز روزش نمیرفتم
حالا که شب تارمه!

ضمن اینکه من دچار یه دوگانکی شدید ذهنی شدم
دیدمت بهت بگم
یا الان؟؟
خیلی شدیده

پاسخ:
هروقت راحت تر میتونم برات روشنش کنم،بگو!

۰۳ دی ۹۰ ، ۲۲:۳۷

آنتی بیوتیک

لایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک به کامنت سد. مهدی

پاسخ:
آدمای فرهیخته ای مث شما بایدم از این چیزا خوششون بیاد!

۰۳ دی ۹۰ ، ۲۳:۰۵

کافه ادبیات

خوشحال میشم از حضور و نظرتون

۰۴ دی ۹۰ ، ۱۲:۳۱

سجاد

ها ها ؛ کلی خندیدم ؛
اول خیال کردم آدرس اشتباه اومدم ...

۰۴ دی ۹۰ ، ۱۹:۲۴

گمنام

یه صدباری این صفحه رو باز کردم اما چیزی جز همین که جناب سد.مهدی گفت به ذهن مبارکمان نرسید!

پاسخ:
خوشم میاد همتون..!

۰۴ دی ۹۰ ، ۲۲:۱۲

هادی

دو نفر معلوم الحال به خاطر همین خوشحالی بعد از گل نمودارشون رسم شد.
در ضمن دنیزلی هم نمی تونه نجاتتون بده. حداقل دربی رو که می بازید.
پرویز سوبله چوبله رو داریم!

پاسخ:
کلا از آدمایی که راحت بحث رو منحرف میکنن خوشم میاد!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

بی همگان

بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردنو چه زشت است زیبایی را تنها دیدنو چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن"علی شریعتی"

آفتابه لگن هفت دست!

نظرات (۲۸)

ارسال نظر

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"