بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

دردی که ورا عـلاج رویِ تـو بـوَد *

چهارشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۰، ۰۸:۲۶ ب.ظ
هو

_______

کاش من همه بودم

با همه دهان ها

تو را صدا می زدم!



آهای دنیا!

تو و ضمیرهایت دیگر به کارم نمی آیید. دنبال سوم شخص غائب می گردم

*از آمدنِ طبیب ِ بیگانه چه سود؟!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۰/۰۹/۰۲
بی‌ همگان

نظرات  (۱۱)

حال میده که توی به روز شده‌های بلاگفا؛ آشــنا ببینی!
۰۲ آذر ۹۰ ، ۲۱:۰۰ حسین سعدی
الهی عظم البلاء وبرح الخفاء وانکشف الغطاء و انقطع الرجاء وضاقت الأرض ومنعت السماء و انت المستعان وإلیک المشتکی و علیک المعول فی الشدة والرخاء اللهم صل علی محمد وآل محمد اولی الأمر الذین فرضت علینا طاعطهم و عرفتنا بذلک منزلتهم ففرج عنا بحقهم فرجا عاجلا قریبا کلمح البصر أو هو أقرب یا محمد یاعلی یا علی یامحمد إکفیانی فإنکما کافیان و أنصرانی فإنکما ناصران یا مولانا یا صاحب الزمان
الغوث الغوث الغوث
العجل العجل العجل
الساعة الساعة الساعة
ادرکنی ادرکنی ادرکنی

سلام
من گریه می ریزم به پای جاده ات، تا
آیینه کاری کرده باشم مقدمت را
اول ضمیر غائب مفرد کجایی؟
ای پاسخ آدینه های پر معما
موفق باشید.
یا علی
بیشتر نوشتن برای ماندگارتر کردن است...
------------------------------------
کاش تو ما بودی
که برای صدا زدن
منت امواج را نکشیم...

================
این الطالب بدم المقتول بکربلا...این؟؟؟

-----------------------------------
گاهی سود شما در چیزی است که نمی دانید ؛ و گاهی سودتان در آن چیز نیست که می خواهید...



یا حق!!!
فقط
برای
زدن
حاضری
.
۰۲ آذر ۹۰ ، ۲۳:۰۱ زهرا رجایی
زهره!
منتظر من باش!
البته با غمگینی نوددرجه!
سلام

سوم شخص غایب!
.
.
جواب بده! اینجا همیشه به یاد تو نیستند! حالا جواب ندهی میرود تا سال بعد!
.
.
سلام
یک دشت شعر یاد ما افتاد وقتی این نوشته تان را دیدیم.
مثلا
اگر درمان تویی دردم فزون باد
و گر عشقی تو سهمِ من جنون باد
یا مثلا
دردم نهفته به ز طبیبانِ مدعی
باشد که از خرانه ی غیبم دوا کنند
یا حتی یادِ این
زمانه خواست تو را ماضیِ بعید کند
ضمیرِ مفردِ غایب کند، شهید کند
بعد هم اینکه
طبیبِ عشق مسیحا دم است و مشفق، لیک
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
و بعد اینکه
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد؟
ای خواجه درد نیست، ولیکن طبیب هست
...
قصه کوتاه کنیم.
برقرار باشید و سربلند
یاحق
هنگام محرّم شد و هنگام عزا، های

برخیز و بخوان مرثیه کرببلا، های



پیراهن نیلی به تن تکیه بپوشان

درهای حسینیه ی دل را بگشا، های.....
وقتی همه باشی که نمیتونی همه رو صدابزنی باید یکی رو صدا بزنی پس نتیجه میگیریم که سعی کن مرد عمل باشی..
بودن یا نبودن مسأله این بود.
همه بودن را در کدام قاموس باید گنجاند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">