بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

دو مَرد!

دوشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۴۴ ب.ظ

هو

_________

مرد بزرگ

از همان موقع که بچه تر بودم،

وقتی می پرسیدند مامانتو بیشتر دوس داری یا بابا، به راحتی می تونستم بگم بابا! اما نمی گفتم. نمیدونم چرا.

و حتی دقیقا نمیدونم چرا بابا رو بیشتر دوس داشتم!

همیشه هم هرکس چند مدت با من رابطه داشت، می تونست متوجه بشه که من چقدر بابایی ام! و چقدر قبولش دارم.

وقتی میای خونه، کسی که همیشه مشتاق شنیدن حرفاته، باباس؛

وقتی میخوای ناز کنی، کسی که بیشتر از همه خریداره، باباس؛

وقتی میخوای شوخی و شیطونی کنی، اونی که پایه س باباس (البته به همراه داداش!)؛

وقتی مریضی، اونی که بیشتر نگرانیشو بروز میده، باباس؛

وقتی از کنکور یا هر امتحان مهم دیگه برمی گردی، کسی که چشماش پر از نگرانی و سواله، باباس؛

وقتی اطرافتو نگاه می کنی و می بینی کسی که یه مرد ِ سالم و خوبه، بابای توئه؛

وقتی ..

وقتی .. ؛

خب بایدم خیلی بابایی باشی! نه؟

.

نمیتونم این حرفا رو به خودش بگم.اینجا نوشتم.به بهانه ی روز پدر.

 

مرد کوچک

چندسالی هست که با هم دعوا نکردیم،

مثلا بزرگ شدیم !

اگر من نبودم، تا حالا از بی برادری معتاد شده بود!

از کوچیکیامون تا الان هروقت میخواست شیطنت های پسرونه (به قول من شوخی خَرَکی !!) بکنه، من همراهی ش می کردم..

تا الانم بخاطر همین همراهی ها چندبار صدمه ی جسمی ِ شدید و خفیف دیدم!

گاهی فکر می کنم شوخ تر و جدی تر از «محمد» تو دنیا نیست!

وقتی داره شیطنت میکنه و سر به سر ملت میذاره، باورت نمیشه این همونیه که ساعتها بحثای جدی ِ سیاسی – اعتقادی – اجتماعی میکنه.

امروز تولدشه.

فک کنم هیچ تبریکی نمیتونست مث تبریک من به وجدش بیاره!

پیامک تبریکم این بود:

ما به خرداد پر از «فاجعه» عادت داریم!

تولدت مبارک!

.

اصولا عشق میکنه وقتی مث خودش باهاش رفتار میکنی!

 

 


اسپیکر رو روشن کنید لطفا!

خیلی دوسش دارم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۳/۲۳
بی‌ همگان

نظرات  (۲۱)

منم بچه بودم بیشتر بابامو دوست داشتم و هی ام می گفتم
بعد دیدم مامانم گناه داره دیگه نگفتم

خوش به حال داداشت که همچین خواهری داره
مبارک! جفتش! به جفتشون!
ایول
۲۳ خرداد ۹۰ ، ۱۷:۲۶ سیاست و دیانت
سلام
البته هیچ چیز جای زحمات مادر رو نمی گیره، همونطور که کسی از پیغمبر راجع به نیکی به پدرو مادر سوال کرد و پیغمبر ص سه بار فرمودند اول به مادرت بعد چهارمین بار فرمودند به پدرت!
با اینحال نمیشه زحمات و عرق جبینی که پدرانمون هم واسه بزرگ شدن و پیشرفت ما کشیدند نادیده گرفت، امیدوارم همیشه سایه پدرو مادر بالاسرتون باشه
یاحق
سلامتی این «دو مرد» صلوات!

ایشالا سال دیگه همین موقع،شده باشه «سه مرد» دومیشو بلندتر برفــــــــــس!!!
اینکه دخترا بابایی باشن تعجبی نداره
اما اینکه تو با داداشت روابط مسالمت آمیز داشته باشی، چرا !
داداش ها دوست داشتنی هستن
۲۳ خرداد ۹۰ ، ۲۲:۵۸ سیروس خلیلی
سلام.
همیشه یک تفکر برای دخترانی که حس مردانگی دارند در ذهنم بود کما اینکه به این موضوع اعتقادی نداشتم ولی خوب وقتی دختران اطراف رو می دیدم که با رفتار و کردارشون من رو به این نتیجه می رساندند که باید متاسفانه بحث اعتقاد نداشتنم را به داشتن تغییر بدهم. کلا این یک موضوع نسبیاست و همیشه باهاش کلنجار دارم. اما اون حس مردانگی که گفتم جدیدا کشف کردم که اسمش "آنیموس" است:) به هر حال بعضی از روحیات شما رو از طیف آنیموس ها می دانم.
تولدش و روزشون مبارک.
پاسخ:
الان فحش دادید یعنی؟؟؟
۲۴ خرداد ۹۰ ، ۰۴:۵۶ سیروس خلیلی
قبول دارم که مبهم گفتم. منظورم اینه این جور حس ها(آنیموس ها) خوبه و باید داشته باشنش. اما ظاهرا بعضی از دخترها نمی خواهند به این سمت پیش بروند که این آنیموسه رو قوی کنند.
اگر می گویم اعتقادی به حس مردانگی در زنان ندارم بر این اساس گفتم که ظاهرا در جامعه رایج شده که زن نباید این حس ها را داشته باشه و عده ای به مخالفت با اینها بر می خیزند می گویند نه!، باید داشته باشه. و دست به ابداع کاری برای دلیل می زنند. خوب شاید کار این گروه که بر می خیزند و مخالفت می کنند درست باشه و همه تحسینش بکنند. اما من می گویم باید مخالفتمون طوری باشه که کسی این طوری نگیره که مثلا این کار مربوط به مردان است و چرا زنان باید ازش محروم باشند؟.(این همون دیدگاه فمینیستی در قالب لیبرال گونه هست که شاید به زعم خیلی ها قشنگ و پر مغز باشه) بلکه باید طوری بازگو کنیم که آیه 97 سوره ی نحل رو خوب توانسته باشیم تفسیر و پیاده کرده باشیم.
پاسخ:
به دلایلی نمیشه یه چیزایی رو اینجا گفت، وگرنه آنیموس که هیچ!، بلکه به کل در پسر نبودن من شک می کردید!
دقیقا من بچه که بودم خیلی شیک برمیگشتم به مامانم میگفتم شما که میرین جایی من اول و بیشتر دلم واسه بابا تنگ میشه!
الان فک میکنم مامانم چقد قوی بوده افسردگی ماژور نگرفته!
اصولا به نظر من دختر باس برادر داشته باشه. خصوصا برادر بزرگتر!
اصلا به شدت هرچه تمام تر با این پستتون همزادپنداری کردم!
والا
چه باحال دققین منم به همون دلایل بابایی ام و بچه بودم می گفتم بابامو بیشتر دوس دارم . تولد داداشی هم مبارک
سلام
ممنون که آدرس جدید لطف کردید و گرنه پشت دروازه همون کویریات می موندم!
در ضمن آشنایی با وبلاگ شما سابقه دیرینه دارد!
وبلاگ تعلق به لیست دوستان اضافه شد
ولات مولود کعبه هم مبارک
منم جا داره به خودم تبریک بگم این روز بزرگ رو !
۲۵ خرداد ۹۰ ، ۰۷:۰۲ آنتی بیوتیک
روز پدر بر همه پدرای دنیا مبارک.
.
تولد محمد عزیز هم مبارک.
منون که سر زدی
ایشالا بعد امتحانای دانشگاه می نویسم!
حالا یه تبریک خواستیم بگیم به خودمونا !
باهاس مرد بودنمون بره زیر سوال ؟
چه وعضیه اصن

دلم برا داداشم تنگ شد...
کلاً عید مبارک.. اصلاً مهم نیست روز ِ کی بوده! مهم اینه که عید بوده

یاعلی../
انگار بابا و داداش ما که از قضا او هم محمدست و تولدش هم خرداد، را نوشتید!
خدا هر دو را حفظ کند ...
انشالله خدا سوم شخص مذکر غائب را نیز اگر هست حفظ کند اگر نیست که .... ... ( شیطونی کردم ... )

اسپیکر که روشن شد بلافاصله به " سمت خدا " رفتم
یک تکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر
این خانه لبریز تو شد شیرین بیان حلوا شکر
السلام علیک یا انسیه الحورا ...
مرد بزرگ...
خداوند حفظش کند برای تو و خانواده ات

مثل اینکه همه ی دختر ها بابایی هستن من 4سالم بود با بابام و بدون مامان سفریک هفته ای رفتم
ولی الان برام سخت شده ابراز محبت زبانی
برای همین تبریک روز پدر اونطور که به دلم بشینه براش نوشتم و پیامک دادم
نوشتن راحت تر و تاثیر گذار تره
میدونستی مردان بزرگ به دخترانشان بسیار وابستن...

مرد کوچک...
چه خوب که مرد کوچک داری و دوستش داری
...
تولدش مبارک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">