بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

هو

-

 

مدام به روزی فکر میکنم که خبرش را بیاورند که همسرش از فساد اخلاقی  اش مطلع شده و زندگی شان رو به انحطاط ست. همسری که در تمام این مدت بی خبر از همه چیز، تمام عشقش را نثار روابط شان کرده. تراژدی های دردناکی مقابلم رژه می روند از بدبختی و فروپاشی زنی که با هزار امید و آرزو لباس سفید عروسی بر تن کرده و ترک خانه پدر گفته بود..

 

 

....

چطور بعد از به حقیقت پیوستن این تصورات، خودم را ببخشم؟

که از همه چیز خبر داشتم و لب باز نکردم..

دست هام، پاهام، دلم، لب هام سست می شود حتی از فکر کردن به اینکه من پیغام بر چنین خبری باشم..

 

 

 

۱۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۱۱ آذر ۹۳ ، ۰۰:۵۳
بی‌ همگان