هو
-
هاردی: فردا دم آفتاب اعدام مون میکنن.
لورل: کاش فردا ابری باشه.
- کاش فردا ابری باشه -
هو
-
هاردی: فردا دم آفتاب اعدام مون میکنن.
لورل: کاش فردا ابری باشه.
- کاش فردا ابری باشه -
هو
-
بالاخره متقاعد شدم که خودم را و حرف هایم را از بند ِ پوسیده ی جناب شیرازی رهایی بدهم. و به جایی بیایم که حس کنم در این محیط شخصیت و گفته های من مورد احترام واقع می شود.
- لازم به ذکره که زین پس هر وبلاگی از هر سروری در اینجا لینک میشود جز بلاگفا.
هو
-
«مَعَ» - محمدهادی علی بابایی -
هو
-
فکر می کنم
باید چند تا ستاره باشی
که این چنین
به خوابی عمیق
و آرامم فرو می بری
هو
-
توی ماشین منتظرش نشسته ام و به شیشه ی مشجر شده با قطرات باران خیره شده ام و تلاش قطره ی کوچکی را تماشا می کنم که انگار از آن بالای شیشه به دنبال هدف خاصی آرام آرام به پایین سر می خورد. در بین راهش از کنار قطرهای دیگر عبور می کند. از قطره هایی کمک میگیرد که سریع تر به آن پایین برسانندش تا با آن قطره ای که از اول به او چشم داشته، یکی شود. و با دقت خاصی از کنار قطره هایی که ممکن ست راهش را منحرف کنند و به سمت دیگری بکشانندش می گذرد و قاطی شان نمی شود. که مبادا یکی شدنش با قطره ی مطلوب به تاخیر نیفتد..
هو
-
عشق، امری یکباره است، لذت بردن، امری تکرارپذیر. هرگاه شاعری را یافتی که می گفت:« در زندگی خود، دوبار عاشق شده ام»، بدان که هرگز عاشق نشده است. او چیز دیگری را با عشق، اشتباه گرفته است؛ چیزی که می تواند ده هزار بار هم تکرار شود.
یک عاشقانه ی آرام - نادر ابراهیمی
هو
-
تنهایی یعنی:
هیچکس نباشه که بهت بگه دو دقیقه از پای اون کامپیوتر بلند شو بیا پیش من بشین!
__________
ما زن ها بار نگاه مرد را بر روی خودمان حس می کنیم، حتی اگر آن مرد یا نگاهش را نبینیم، این یک اصل مسلم است، اما نگاه ها از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارد. گاهی وقت ها نگاه مرد، مثل نسیم یا رایحه بر تن و جان آدم می نشیند، آدم دلش می خواهد خودش را بسپرد به این نگاه. گاهی وقت ها، این نگاه به طوفانی می ماند که می خواهد ریشه آدم را از زمین در بیاورد، تمام رگ های آدم از این نگاه می لرزد. گاهی وقت ها نگاه، شبیه یک بار غیر قابل تحمل، بر روح آدم سنگینی می کند. آدم دلش می خواهد شانه های وجودش را از زیر باز این نگاه بیرون بکشد. گاهی وقت ها، نگاه، مثل چنگال گربه روی صورت آدم، خراش می اندازد و گاهی وقت ها مثل مار به آدم نیش می زند.
طوفان دیگری در راه است - سیدمهدی شجاعی
و همه می دانند که باید به من حق بدهند که در زندگی ام بیش از هر چیز دیگری به تو افتخار کنم. و «آذر» را بیش از هر ماه دیگری دوست بدارم که تو را به من هدیه داده.