شکلاتی ها!
شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۰، ۱۰:۰۰ ب.ظ
در برابر بی ادبی ِ آن طلبه ی ملبس ِ جوان ِ جاهل، سکوت نکردم.
از تاکسی که پیاده شدم، عبای شکلاتی رنگش را در دستم گرفتم و با عتاب در چشمانش گفتم که این لباس ِ مقدس به تنت گشاد است! گفتم که حرمت دارد، و تو حق نداری یک تنه به گندش بکشی! و اطرافیانت را بدبین کنی.
.
بماند که گستاخ تر از این حرف ها بود که حتی عذر خواهی کند.
البته که مهم نیست.
همین که چهارتا آدم ِ آماده ی حرف مفت زدن، بفهمند دنیا دست کیست، کافی ست!
۹۰/۰۳/۲۸