Title-less :: بی همگان

سلام
اشکال دارد من یادِ یک بیت از منزوی بیافتم که خیلی هم دوستش دارم؟
این:
چه سرنوشتِ غم انگیزی، که کرمِ کوچکِ ابریشم
تمامِ عمر قفس میبافت، ولی به فکرِ پریدن بود!

فکر میکنم آدمهایی که به ادبیات(در کل نوشته جات) نزدیک اند، به مرگ هم نزدیک اند. به تنهایی نزدیک اند. به بردین. حالا حتی اگر از امید بگویند و زندگی.
فکر برانگیز بود. و نیز حس برانگیز. برخلافِ قبلی، دوست داشتم این را.
سپاس
یاحق

پاسخ:
درمورد آدم هایی که به نوشته جات نزدیک اند حرفتون رو می فهمم و قبول دارم. بدون اینکه دلیلی داشته باشم!

۱۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۵۶

وافی

زندگی مُدرن=یأس

۱۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۹:۵۸

فاطمه-جریان

ببین هیچ وقت فکر نکن گاهی اگه به همچی جمله ای با دید طنز نگاه می کنم و یا کسی می کنه جمله براش مسخره هست.
من تو زندگیم گاهی نا امیدی هایی رو تحمل کردم خیلی بد.نمردم اما روزها می نشستم کنج اتاق و گریه می کردم،وقتی می دیدم یکی داره می خنده ساعتها فکر می کردم چطور می شه که یه ادم بخنده.بعد ها خوندم که اینا از علائم افسردگی هست.افسردگی ناشی از ناامیدی.یعنی ادم گاهی بهتره بمیره و با ناامیدی عذاب نکشه.خیلی ها که خودکشی می کنن به این دلیله که تحمل این عذاب رو ندارن.

۱۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۵۷

بی دل

یه جور داستانک بود ؟ خیلی قشنگ بود .
اشتباه میکرد دیگه
آدمیزاد به عشق زنده است
به قول خواجه : هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید ....

پاسخ:
این امیدی که میگم از یه عشقی میاد. حالا عشق به هرچیز یا هرکس.

۱۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۲:۰۵

او

سیــنه ای که خالی از یاد و امید به خدا باشد ، مانند محکمه ای است که قاضی در آن وجود ندارد

(روسو)

۱۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۵۵

زهرا(رها)

خداکند این امیدی که به خاطرش زنده است
امــید باشد نه توهم...
.
و زنده بودن بدون امید زندگینیست.
خدایا ما در خوف و رجا امید به توداریم

۱۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۸:۳۶

محب

پس ما که امیدی به آدم شدنمان نداریم مردیم ؟

پاسخ:
به خودمون شاید امید نداشته باشیم ولی به لطف خدا همیشه امیدواریم.

۱۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۹:۰۸

محمد

سلام
چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه!!!
یا علی

۱۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۳:۰۶

زهرا رجایی

چیزی ست در من گمشده، چیزی... نمی دانم...

۱۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۶:۰۷

محمد

سلام
تلخیش برای اولین و آخرین جرعه است!!!
یا علی

۱۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۳:۵۷

مانا

اتفاقن وقت داشتم ُ خیلی دلم می خواستم ببینمت...اما ترسیدم بهت بگم...فک کردم شاید دوست نداشته باشی...

پاسخ:
تو چه فکری درمورد من میکنی دختر؟!

۱۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۶:۲۲

میمِ‌ لام

الان یه جمله‌ی مرتبط می‌خواستم بنویسم یادم نیست. فکر کنم این بود: «یأس، هرکسی را در هر سنی که باشد فقط به یک‌سو می‌برد؛ مرگ.» از کتابِ شبِ ایوب. داود غفارزاده‌گان. سوره مهر.
این‌پایینیه هم تو گوشی چیز زیادی معلوم نبود. سواتِ‌اتگلیسی هم که ندارم. اومدنم ببینم که نیست. بالایی هم وقتی بسته‌ست یعنی دهنِ من‌م باید بسته شه.

۱۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۰۶

محمد

سلام. نا امیدی از رحمت خدا گناهه !
یاعلی

پاسخ:
بله خب!

۱۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۰۴

فاطمه-جریان

می تونستی بگی اد نمی کنم.یا چه پررو خودت اد کن یا ای دیتو اشتباه نوشتی یا یا ....این بهتر بود

پاسخ:
وقت نکرده بودم حتی مسنجرمو باز کنم.

۱۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۰۷

فاطمه-جریان

من رضا یزدانی گوش می دادم.از موقعی که فهمیدم راک یکی از سبکای شیطان پرستاست دیگه گوش نمی دم .

پاسخ:
چه دختر خوبی

۱۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۸:۰۱

فاطمه-جریان

همه همینو می گن قربونت برم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

بی همگان

بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردنو چه زشت است زیبایی را تنها دیدنو چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن"علی شریعتی"

Title-less

نظرات (۲۳)

ارسال نظر

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"