بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

آخر این قصه را من جور دیگر دیده ام

سه شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۰، ۰۴:۴۲ ب.ظ

هو

ــــــــــــــــ

1)

همیشه آن که به من می رسد

دو بار دیرتر از سرنوشت به دنیا می آید

 

2)

امروز که از شدت گرما، آسفالت خیابان را نرم حس کردم؛

به مقاومت ِ مصالح ِ دلت پی بردم

که بعد از این همه گرمای عشق من، هنوز هم سخت ست..


 _صد حیف که ما پیر جهاندیده نبودیم

  روزی که رسـیدیـم به ایـام جـوانی

 

ناله نوشت: چرا خدا دلش واسه ما نمی سوزه؟؟ داریم میمیریم از گرما!

 من چطور روزه بگیرم!؟!

 بعدنوشت:خیلی شگفت انگیزه  توی کافی نت باشی،برای یه بنده خدایی کامنت بذاری،بعد ایشون همون موقع وارد کافی نت بشه و بشینه پشت سیستم کناری ت! بعد جلوی چشمای فوضول خودت جواب کامنتتو بده و تو هم به روی مبارک نیاری که صاحاب این وبلاگه منم!!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۴/۰۷
بی‌ همگان

نظرات  (۲۶)

۰۷ تیر ۹۰ ، ۱۷:۳۷ غیرمنتظره
چقدر بعدنوشته هیجان داره!!!
دنیا دیگه داره زیادی کوچیک میشه
با غیر منتظره موافقم!
بعد نوشت جالبی داری!!! اگه واسه من پیش میومد که...
ناله نوشتت رو هم هستم زیاد! امروز رسماً دلم میخواست بمیرم تو مترو از گرما..
روزه؟
کی شما به سن تکلیف رسیدی؟!
۰۷ تیر ۹۰ ، ۱۹:۰۷ پسر خورشید
سلام

به من سر بزن و نظرت رو درباره عکس بگو

حتما

همه منتظرتیم
۰۷ تیر ۹۰ ، ۱۹:۱۵ علی وحیدی
سلام
امان ازدل سخت!!اما من از دل نرم هم خاطره خوشی ندارم!!!
راستی مصالح دل از مصالح آسفالت هم سخت تر است؟!!!
۰۷ تیر ۹۰ ، ۲۳:۵۴ آنتی بیوتیک
بعدن نوشتت خیلی جالب بود!!
.
گرما هم قشنگی های خودشو داره!!
استاتیک و که دوس داشتم اما هنوز سراغ مقاومت نرفتم
خداییی
میشه معرفی کنید که کی بود؟
پاسخ:
نه،نمیشه!
آدمی همینه دیگه نه طاقت گرما داره
نه طاقت سرما
برا هردوتاشم ناله های مخصوص به خودشو داره ..
.
.
بعدن نوشت اساسا جالب بود
روزه تو گرما یه عشق خاصی میخواد البته با میزان درصد تحمل بالا ولی بعدش که تموم میشه یه حس خیلی بهتری داره تا روزه تو روزای معمولی .. ( البته به نظر من )
شعر زیاد قوی نبود!
............
آره واقعا اینم از عجایبه
پاسخ:
یه تک بیت هست که اونم نمیدونم واسه کیه.وگرنه حتما نظرتون رو بهش می رسوندم.
گاهی فکر می کنم خدا در آتش جهنم به ما قمی ها تخفیف می دهد !
بس که اینجا هوا توصیف ناپذیر است.
زیادی شگفت انگیزه !
تجربه ای از روزه توی تابستون اهواز نداشته ای پس... خلاصه خیلی ها هستن که احق اند به دلسوزی خداوند.
در آخر، مقاومت مصالح جزء دروس اختیاریه در جریان هستید که !
پاسخ:
شمام گویا در قم روزه نگرفتید!
این بعدا نوشت الحق و الانصاف شگفت انگیز بود.
چه جالب...
کی بوده حالا؟
این شعررو واسه سعدیا کنار گذاشته بودم واسه شهادت حضرت موسی بن جعفر
دلم نیومد
سعی میکنم تو این وبلاگ شعر نزارم
غلط کرده که تو مزاحمی!



خیلی زشته که آدم وقتی میره کافی نت،به سیستم کناری نگاه کنه!

نکن دختر این کارا رو! زشته !

ای بابا!
اصلا فک نمی کردم یه روز یکی منو بشناسه!
ای بابا...
با این " مقاومت مصالح "‌یاد چه اساتید #$@@#$ ی انداختی منو ...
جدن نمی دونم خدا در ما چی دیده که این آتش رو سرمون هوار کرده !!! من که رسمن چند روزیا مردم و زنده شدم !

روزه هم به راحتی آب خوردنه ... از سحر تا خود افطار بخواب که هیچی حالیت نشه !!!
۱۰ تیر ۹۰ ، ۱۰:۴۲ راه برگشت من از تو
عجب...
سلام
وقتی هستی بودن من را دلیلی نیست...


گرما... به یادم می آورد که تو هستی، حتی اگر بسوزاندم...
دعوتید به وبلاگ جدیدم "هم صحبت" ...
وااااااااااااای عجب اتفاق شگفتی!
۱۱ تیر ۹۰ ، ۱۵:۰۱ مجتبی صبوری
هر چقدر هوا را گرم تر کند بیشتر دوستش میدارم.
بذار بسوزم...
امروز جلوی دانشگاه دیدمت
تو ماشین بودم نتونستم بیام سلام کنم

جزوه مردم شناسی دست دوستت بود، چطور بود امتحان؟
پاسخ:
چرا وبلاگتو حذف کردی؟؟
1 چه فیلسوفانه
2 هنوزم سخت هستی
من میگم جلل خالق از عجایب دنیا س که بیرون که راه میری حتی برگ درختان تکان نمیخورد و هوا صامت است
-------------------------------------------
پیر شدم


فک کن جهنم دیگه چیه ؟؟؟

بعدنوشتت خیلی باحاله
چه هیجانی!!!
دل نگران شدم
چی شده عزیزم
کپسول نوشتتان را خوردم ، دچار قات زدگی مزمن شدم ...
تاخیر در مثنوی را ببخشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">