هو
-
برای آمدن ِ «بهار»ی که تو را از من بگیرد، اشتیاقی نیست..
هو
-
گاهی با خودم فکر می کنم آیا بابا هم مثل دیگر آدم ها مثل ما مثل من، یک انسان است با ظرفیت ها و قابلیت های اینچنینی؟ اگر اینطور باشد پس چرا یک کاری هایی می کند که انگار یک موجود دیگری غیر از آدمیزاد است! اگر ما از جنس بابا ایم، پس چرا نمی توانیم حتی ذره ای مثل او باشیم.
گاهی به جد حیرت زده می شوم.
هو
-
اگه پیر شدن به اینه که دل آدم کوچیک شه خدایا منو پیر نکن که اصلن حوصله شو ندارم!
قیصر - بهروز وثوقی
هو
-
عکس جنازه ی عمو ناصر بعد از سال ها پیدا شده.. عمویی که قبل از اینکه من باشم، آمده بود و بعد هم رفت توی قطعه ی سوم ِ گلزار شهدا خوابید.
از همان لحظه ای که محمد عکس را نشانم داده، با آن چشم های طوسی اش زل زده به من. سنگینی نگاهش دلم را ... [بغض]
هو
-
آدمی که مزرعهاش را بکارد و چیز خوب بکارد و به آن برسد، آخر کار هم محصول بر میدارد.
در هر مزرعهای هم هر چیزی نمیشود کاشت. هر چیزی هر جایی عمل نمیآید. باید آب و خاک را بشناسی.
از یکی پرسیدم: این زنها که مزرعه هستند*، چه باید کاشت در این مزرعه ها؟!
گفت: نسل!
گفتم: ضرر میکنی. آفتش زیاد است و محصولش کم. نه که بگویم نسل را از بیخ و بن بگذر ازش.
میگویم آن که باید بکاری تا آخرش برنده باشی، نیست. باید چیزی بکاری که آفتش کم باشد و محصولش زیاد. مزرعه است، گلدان که نیست !
گفت: چی بکارم؟
گفتم: برو محبت بکار. در این خاک که من میشناسم، فقط تخم محبت میگیرد.
یک دانه بکار، صد دانه درو کن.
- مرحوم حاج اسماعیل دولابی -
*سوره بقرة - آیه ۲۲۳ ( نِسَآؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ )
هو
-
سفر باید به یکباره فراهم شود. طوری که غافلگیرت کند. باید دو بلیط اتوبوس گیر ت بیاید. اتوبوسی که در تاریکی شب حرکت کند. به مقصد خراسان..
سفر باید همراه ِ عشق و به سوی عشق باشد.
هو
-
جای مردان سیاست بنشانید درخت
تا هوا تازه شود
«سهراب ِ عزیز»
هو
-
بی خیال عاشقی نشو. زندگی بدون عشق، امکانپذیر هست لکن دلپذیر نیست. عشق به نوعی، کُنده های درشت زندگی را خرد میکند. خرد و قابل هضم. غیر این باشد کأنّه خوردن جوجه و کوبیده ی نذری با قاشق های لاجون پلاستیکی، پیرت درمیاید. عشق، قاشق استیل است. همیشه همراهت داشته باش.
- محسن رضوانی -