بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

کاش معجزه ای در کار باشد..

سه شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۰، ۰۹:۱۳ ب.ظ
هو

ـــــــــــــــــــــــ

 

إنی أحبک..

ولا أرید أن أربطک بذاکرة الأفعال الماضیه..

ولا بذاکرة القطارات المسافره..

فأنت القطار الأخیر الذی یسافر لیلاً ونهاراً

فوق شرایین یدی..

أنت قطاری الأخیر..

وأنا محطتک الأخیره..

«نزار قبانی»

 

بعد از ده ها بار نوشتن و پاک کردن، فقط همین حرف های نزار قبانی توانست آرامم کند..کاش آرامت کند.

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۰/۱۱/۱۸
بی‌ همگان

نظرات  (۲۱)

۱۸ بهمن ۹۰ ، ۲۱:۱۹ زهره سعادتمند
تو را دوست دارم
نمی‌خواهم تو را به خاطره‌ی گذشته پیوند دهم
به حافظه‌ی قطار‌های مسافربری

تو آخرین قطاری هستی که شبانه روز سفر می‌کند
بر شاهرگ دست‌ام
تو آخرین قطار منی
من آخرین ایستگاه تو
چه شعری...

و معجزه ...چیزی که امروز کسی روبه رویم از خدا طلب می کرد
"نزار قبانی" یکی از شاعران و نویسندگان مشهور سوری ( 1923 - 1998)

نزار قبانی :
عشق در جهان عرب مانند یک اسیر و برده است و من می‌خواهم که آن را آزاد کنم من می‌خواهم روح و جسم عرب را با شعرهایم آزاد کنم !

ترجمه پست :
تو را دوست دارم
نمی خواهم تو را به خاطره ی گذشته پیوند دهم
به حافظه ی قطار های مسافربری
تو آخرین قطاری هستی که شبانه روز سفر می کنی
بر شاهرگ دستم
تو آخرین قطار منی
من آخرین ایستگاه تو !
چرا امروز هر جا سر می زنم...نوشته هاش هوار می شه رو سرم...
زیبا بود...اما بی قرار کننده !
۱۸ بهمن ۹۰ ، ۲۱:۵۵ آنتی بیوتیک
بردی از یادم
دادی بر بادم
با یادت شادم
دل به تو دادم
در دام افتادم
از غم آزادم ...

چه شد آن همه پیمان؟؟...
چه قشنگ بود

کاش ...
۱۸ بهمن ۹۰ ، ۲۲:۰۸ ودنیا هیچ فرقی نکرده است
کاش معجزه ای در کار باشد..
دیگر هیچ معجزه ای در کار نیست
اگر اجازه داشته باشم می خواهم لینکتن کنم ا
پاسخ:
اجازه پیوندهای وبلاگتون با خودتونه!
سلام

و ما در میان معجزه ها زندگی می کنیم!
لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم
توکلت علی الحی الذی لایموت

قطار میرود
تو میروی
تمام ایستگاه میرود
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار قطار رفته
ایـسـتـاده ام...


پاکــــــ
این نزار قبانی با اون یاسر قحطانی که به ایران گل زد نسبتی داشته ؟
پاسخ:
چون اون سعودی بود، نزار سوری.
زیبا بود بالاخص: "کاش آرامت کند"
سلام و یا حق!!!
شعر خیلی قشنگی رو انتخاب کردی. اگر چه شعرهای نزار قبانی کلا جذاب وعاشقانه است.یه جای دیگه می گه(ترجمه شعرش):
محبوبه سوال می کند
فرق من و آسمان چیست
فرق تو و آسمان این است
که اگر لبخند بزنی
آسمان را فراموش می کنم.
۱۹ بهمن ۹۰ ، ۱۳:۰۹ زهرا رجایی
نزار قبانی چه آدمیه ها...
چه چیزایی میگه...
با این «بر شاهرگ دستم» رسما پکیدم...
فوق شرایین یدی...

ولی آدم با اینا آروم و ویران میشه
پاسخ:
پانوشت سومت فوق العاده بود..
سلام
آخرین قطار!
دارد قطار عمر کجا می برد مرا
یا رب عنایتی ترنم را عوض کنم!
یا علی
پس این بنده خدا حلال زاده بوده ؛ خیالم راحت شد .
خداییش از اینکه نوشتی خوشم اومد:

تو آخرین قطار منی
من آخرین ایستگاه تو
تمام زندگی ما معجزه هست.یعنی اینقدر معجزه پشت معجزه که دیگه همشون عادی شدن و ما به این نتیجه رسیدیم باید بگیم دیگر معجزه ای در کار نیست.
چرا همه با این شعره حال کردن؟
پاسخ:
چون خیلی جای حال داره!
۲۰ بهمن ۹۰ ، ۱۴:۰۹ یک پسر نسبتاً معتقد
ما هیچی نفهمیدیم از این پست ، هیچی ِ هیچی !
پنجشنبه س برای این هفتم برنامه نریختیا...
پنج شنبه های با تو خوب بود
۲۰ بهمن ۹۰ ، ۲۰:۴۱ زهرا رجایی
بله بله
همه گفتن...
اما...
اما
اما
اما
اما...
زهره!
درد دارم...
و داری...
داریم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">