بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

دردهای پوستی کجا؟ درد دوستی کجا؟

چهارشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۰، ۰۲:۲۸ ب.ظ
هو

________

بعضی ها خیلی درد دارند. دردهای کاری و لاعلاج.. که آدم با دیدنش خجالت می کشد از دردهای خودش یادی کند حتی.


من روح ِ بزرگ و متعالی گوینده این حرف را نمی فهمم!؛

ای درد!

اگر تو نماینده ی خدایی که برای آزمایش ِ من قدم به زمین گذاشته ای، تو را می پرستم، تو را در آغوش می گیرم و هیچ گاه شِکوه نمی کنم.

"شهید مصطفی چمران"


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۰/۲۸
بی‌ همگان

نظرات  (۱۹)

عمیقن نمی‌فهمم...
سلام
اگر درمان تویی، دردم فزون باد...

یاحق
سلام
اینجا کافی نت باب الجواد، پاتوق وبلاگ نویس های زائر "نیست" :دی
اینجا بست شیخ طوسی ، کافی نت حرم، به یادتم :)
پاسخ:
پاشو برو اونور، دم باب الجواد! از اول کامنت بذار!
ان الانسان لفی خسر ... الا الذین ...
چمران یه چیز دیگه است...

اما
دردهای من
جامه نیستند
. تا ز تن در آورم
«چامه و چکامه» نیستند
تا به «رشته ی سخن» درآورم
نعره نیستند
. تا ز«نای جان» برآورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است//قیصر امین پور
شهید مصطفی چمران
...
دیدگـاه عظیمش را خواهانم.
فقط سعی می کنم بفهمم
-دردِ شما شکستن پوسته ایست که فهم شما را در بر دارد.
-درد داروی تلخی ست که با آن طبیب درون شما خویشتن بیمارتان را درمان میکند.
-زیرا که دست او را اگر چه سخت و سنگین باشد دست مهربان ذاتِ ناپیدا راهبری میکند و جامی که او می آورد اگرچه لبهاتان را بسوزاند از گِلی ساخته شده است که کوزه گر دهر آنرا با اشک پاک خود سرشته است.
جبران خلیل جبران
همانی که تو به من دادی.
پاسخ:
اوهوم.می دونی که دوسش دارم؟.
خدا بود و دیگر هیچ نبود ؛
عید 85 ؛
بشاگرد ؛

خیلی خوب بود .
۲۸ دی ۹۰ ، ۲۲:۴۵ امید صادق
چمران را دوست دارم، چون شخصیت او دارای ابعاد متعالی متفاوتی بود. چمران عالمی متعهد، مبارزی توانا، عارفی سوخته دل و هنرمندی باذوق بود که همه این ها به سختی می تواند در یک انسان جمع گردد و این امر نشان دهنده روح رفیع و ظرفیت بالای آن شهید فرزانه بود.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
به قول قیصر : دردهای من
جامه نیستند تا ز تن در آورم، چامه و چکامه نیستند تا به رشته ی سخن درآورم ،نعره نیستند تا ز نای جان بر آورم ،دردهای من نگفتنی دردهای من نهفتنی است.
خوب گفته ها؟ نه غلام؟
پاسخ:
آره خدابیامرز!
اگر کسی با حس امتحان زندگی نکند قطعا بی تقواست...


حضرت امیر:
(نقل به مضمون)
پایین ترین درجه ی تقوا اینه که حس کنی خدا همه ی چی رو آفریده که تو رو امتحان کنه...

فقط تو رو...
تأییدت میکنم تو این پست.. رفیق!
سلام
درد را از هر طرف بخوانی درد دارد!!!
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش ناخوش است
یا علی
مرا اینگونه باور کن:
کمی تنها,
کمی بی کس ,
کمی از یاد ها رفته...
خدا هم ترک ما کرده,
خدا دیگر کجا رفته؟
نمی دانم ,
مرا آیا گناهی هست ؟
که شاید هم به جرم آن,
غریبی و جدایی هست...
مرا اینگونه باور کن!

موفق باشی
۲۹ دی ۹۰ ، ۱۱:۰۹ زهرا رجایی
من می فهمم!
درد اصلا خوبه
به قرعان!
خیلی موافقم.
منو انداختی یاد اون بابایی که غصه میخورد از نداشتن کفش....

تشویش ذهن من هادی
وجدان خفته ی من هادی
ابراز علاقه ات به غلام
هادی فکر من هادی
هویجوری
http://www.l3ar6.blogfa.com/post-10.aspx
یه جمله چمران نوشاندی.پایدار باشی بزرگوار.قلمت خوبه ها دل بسوزون واسش.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">