بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

ریشوها به بهشت می روند

سه شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۰، ۰۸:۳۳ ب.ظ
هو

_______

بعد از مدت ها رفته بودم هیئت.هیئتی که قبولش دارم.در اغلب ابعاد.

بعد از اتمام ِ عزاداری،همایش خادمین هیئت در ایام محرم بود.شخصی صحبت می کرد و از شرایط خادمی می گفت.برای انتظامات ویژگی های اخلاقی ای برشمرد و در آخر گفت آقایانی که مایل به انجام خدمت در بخش انتظامات هستند،محاسن داشته باشند.

تعجب کردم!

با خودم -طوری که نفر کناری هم شنیده بود- گفتم: اگر کسی دوس داشت خادم بشه،اما ریش نداشت باید چکار کنه؟؟

خانوم ِ کناری با لحن جدی و آرامی گفت:خب کسی که ریش نداره که اینجا نمیاد و اهل هیئت نیس.(!!!)

.

حالم بد شد از این همه .... این همه نمیدانم چه!

همان موقع از متعلقات خودم کسی در مردانه نشسته بود که ریش نداشت اما من به پاکی و اخلاصش و به عشقش به امام ِ شهیدش قسم می خورم.

تازه فهمیدم که حتما در مورد من هم که ظاهرم مثل خودشان نیست،همچین فکرهایی می کردند.

بعضی برخوردها آدم را دور می کند از خیلی چیزهای خوب.


+من دلیل اون شرط رو شنیدم و قانع شدم.اما حرف ِ نسنجیده ی اون خانوم اصلا توجیه پذیر نیس.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۰/۰۸/۱۰
بی‌ همگان

نظرات  (۳۱)

پووووووووووووووف
کاسه ی داغ تر از آش شنیدی؟
مصداق بارزش همین آدمان! همین آدمای به ظاهر مذهبی که گند میزنن به اعتقادات مردم! مثل حراست ی دانشگاه!
بعضی از این حرفا آدم و میکوبه زمین
و باعث میشه برای مدتی مات و مبهوت بشی
...
ماها قاضی نیستیم که قضاوت کنیم تازه اون قضاوت اصلی که حکم بر باطن ِ فقط کار خداست برای همین خیلی تلاش کردم تا ظاهر افراد بر روی افکارم تاثیر نذاره .
خانم ِ اشتباه پاسخت را داد و این پاسخ رو به نشان کوته نظریش بدان و بس و دلت برایش بسوزد که نمیبیند دلهارا و برایش دعا کن که خدا وسعت دید بش عطا کنه.

به قضیه ی ریش خیلی فک کردم و وقتی فهمیدم احکام متفاوت است و کسانی هستند که از احتیاط واجب بودنش سخن میگویند به خودم فحش دادم که خاکبرسرم که درمورد چه چیزایی فکر میکنم

اخلاق اخلاق اخلاق
اگر احیانا مسلمانی کار خلاف دین انجام داد باید 70 دلیل بیاریم برای توجیحش.

داره تقیه میکنه
حکم مرجعش اینه
نمیدونه
ووو
۱۰ آبان ۹۰ ، ۲۱:۰۶ آنتی بیوتیک
خوب دلیلش رو بگو بقیه ام بدونن!!
.
شبهه چرا ایجاد میکنی؟؟؟
.
.
من جای تو بودم گوشیمو در میوردم به اون خانومه در ظاهر موجه میگفتم بلوتوثتو روشن کن(البته اگه بلوتوث رو با شیطان داخل سیم ِبرق، برادر نمیدونست!!!!)؛
بعد آهنگ فوقالعاده "حاجی ما آخر خطیم" رو از شاهین براش سند میکردم. میگفتم اینو گوش کن بعد در مورد ریش و ... لاا... الا ا... !!! پوووووووووووووووووووف ...
.
ظاهرت با اونا یکی نبود؟؟؟؟
مگه اونا چجوری بودن؟؟؟ نکنه پتو سرشون بوده؟؟؟
.
بر عکس پست قبلیت که باحال بود این یکی لجمو در آورداااااااااااااااا.
۱۰ آبان ۹۰ ، ۲۱:۲۲ آنتی بیوتیک
اوه اوه ... !!
سریع خود پست رو خوندیم اسم پستو ندیدیم.
.
.
اگه اون میروند رو میکردی "نمیروند" خیلی جذاب تر بود!! یعنی فوق العاده میشد.
.
اما در کل خیلی قشنگ انتخاب کردی!! عین فیلمش.
۱۰ آبان ۹۰ ، ۲۲:۲۹ زهرا رجایی
برای پست:
چیزی نماند از کشورم... حتی خدا موش است!
(خودم)

برای کامنت رها:
«توجیه»

آقا خب من مسئول تذکر اغلاط املایی انشایی هستم!
سلام
آن کس که هیچ گناهی ندارد اولین سنگ را بزند!!!
یا علی
سلام یا خواهر...
حال که باز خوب است... از ما سند متاهلی می خواستند...
آخر کجا قانون عشق اینگونه است...؟
هم حرمیان و هم جمکرانیان حال می گیرند ولله...
قربان صاحب اصلی بشوم؛خودشان را عشق است...
یا حق!!!
فکر کردم میخوای بگی یارو منظورش از محاسن محاسن بوده نه ریش!
توروخدا اگه قانع نشدی بیا من قانعت کنم!
+یعنی اون واژهی متعلقاتت خیلی خوب بودا!+پست قبلی!
از تبریک هم بسیار ممنون!
ریش برای آقایون
همسر برای خانم ها


پاسخ:
به جون خودمون!
فکر نکنم دلیل قانع کننده ای وجود داشته باشه!
...
..
.
من سر این قضیه کل سال 88 رو مصیبت کشیدم ...
سبزیجات بهم میگفتن " احمدینژادی ... "
احمدینژادیا بهم میگفتن " موسوی چی " !!!

کلا عادت داریم آدمها رو گروه بندی کنیم .
سلام
اینجور افکار واپسگرا وجود داره، متاسفانه!
اما شما سخت نگیرید.
میگن مجری تلویزیون باید خوش تیپ باشه، هیچ اصل علمی وجود نداره که اینو ثابت کنه و تنها جذب بیننده و یا فرار نکردن بیننده تلویزیون، مد نظره!
اینجا هم همینه! یک حداقلی لازمه! کسی که ریشش رو با تیغ اصلاح میکنه مطمئنا یک اصل (ولو کوچیک) رو رعایت نکرده. اما لازم نیست حتما 25 سانت ریش داشته باشیم بلکه باید ریشه داشته باشیم تو اعتقادات. کسی که نمی تونه به خاطر دین از یک تیغ زدن ساده به صورتش بگذره، یقینا تو پرتگاه ها و مواقع حساس، کم میاره.
البته برخورد و سخن اون حاج خانم هم درست نیست، چرا که ما قاضی درون افراد نیستیم.
یا علی
من چند سالی ساکن قم بودم و حرم حضرت معصومه (س) هم، خادم افتخاری می رفتم. نگاه مردم به خادم یک مکان مقدس یا انتظامات یک برنامه مقدس (مثل محرم) یک نگاه خاص و ویژه است. گاهی من غبطه می خوردم به حال اون مردم و افسوس می خوردم از اینکه من کیم و اینها چی در مورد من فکر می کنند.
من با اسم "بی همگان" شما رو لینک می کنم.
یا علی
من هم با این ظاهر بینی ها مخالفم . در دستگاه امام حسین نمیشه دخالت کرد اما خوبه اونایی که تو دلشون عاشق اقان ظاهرشون رو به خواسته های این بزرگوار نزدیک کنند.
نظرم مفهوم تاکیدی داشت
واون دلیل چیست؟
پاسخ:
یه چیزی توو مایه های همینی که آقای «محمد» گفتن.
۱۱ آبان ۹۰ ، ۱۹:۲۸ زهرا رجایی
به شاهین چیز نگو زهره!
راس میگه خب
حاجی ما آخر خطیم، اونورترش...
۱۱ آبان ۹۰ ، ۲۲:۱۸ زهرا رجایی
من و ...؟؟!
شاهین؟
یا
...؟!
آقا خب این حق منه بدونم میخوام با کی حال کنم!
.
.
انگار اینجا کسی ریشــوهای بی‌ریشـه رو نمی‌بینه رفیق ِ من!!!
به نفر بغلی بگو بیاد پیش ِ من، تا نشونش بدم صدها ریش‌دار ِ بد عاقبت رو..
اتفاقا شهید مطهری هم با همین مضمون یه ماجرا توی یکی از کتابهاشون نقل کردن .
یه یارو میومده مسجد یه مدتی که ظاهرش زیاد مذهبی نبوده . آقا میبینن همیشه یه مقداری زودتر از بقیه میاد و مشغول نماز میشه تا وقت نماز جماعت . یه بار ازش میپرسن شمارو تاحالا ندیده بودیم و چرا زودتر میاید و این حرفا . طرف میگه من به نماز اصلا اعتقاد نداشتم . بی دین نبودم . خدا رو قبول داشتم ولی ضرورت نماز ور قبول نداشتم . حالا یمدتیه که بهش ایمان آوردم . واسه همین تصمیم گرفتم نمازهامو تو مسجد به جماهت بخونم . قبل جماعت هم اگه بتونم زودتر میام مسجد که نمازهای قضامو بخونم . خلاصه ماجرا ادامه داشته تا اینکه یه مدتی آقا میبینن یارو پیداش نیس . یه هفته میگذره یه ماه دوماه خبری ازش نمیشه . بعد چندماه یه بار تو خیابون میبیننش و علتش رو جویا میشن . یارو نمیگه و طفره میره . خلاصه بعد کلی پیگیری و سوال آقا میگه یه روز که قبل جماعت داشتم نمازهای قضامو تو مسجد میخوندم یکی ازین پیرهای مسجدی اومده جلوم و بهم گفته تو مسلمونی ؟ گفتمآقا میبینی که نماز میخونم ! این چه حرفیه ؟ گفته اگه مسلمونی واسه چی ریشاتو میتیغی ؟ بقیه هم شنیدند و یه تعدادی خندیدن و یه تعدادی سرشون رو تکون دادن و ...
دیگه ترجیح دادم نمازهامو توخونه بخونم و مسجد نیام ...

این چیزا رو که آدم میشنوه واقعا تاسف میخوره ... !!
»
بار و بندیلت را برمی‌داری و برایت مهم نیست اگر سرت داد بزنند: طلبـ‌ه‌ی ف‍راری!
ما همیشه در این جور مواقع یه مثلی داریم که می گه:
به ریش نیست. به ریشه ش...
۱۲ آبان ۹۰ ، ۱۶:۳۱ زهرا رجایی
همونه!
۱۲ آبان ۹۰ ، ۱۸:۲۸ آشیـــــل
به ریش نیس که!!!
به دینت نگاه کن نه آدمای دین دار (البته به جز اون نمونه ها و الگوها)
سلام
این نوستالژی یعنی چی اونوقت؟؟؟
آخه خیلی معنی ها داره...
آقا فرمودند: واضح بگید؛روشن بگید...مگه نه؟؟؟
یا حق!!!
۱۲ آبان ۹۰ ، ۲۲:۱۴ زهرا رجایی
من چنین چیزی گفتم؟
نظر یکی از دوستان بوده
و محترم

هرچی هستم هستم،
اسم و ایناش زیاد مهم نیست...

اونجا هم همینو نوشتم زیر کامنتت

اونو تخته کردی اومدی اینجا..؟
پاسخ:
همه محکوم به تخته کردنن،یه روزی ..
هه !
میشه بگی برا چی تعجب کردی؟ نگفتی دیگه
پاسخ:
چون فک نمی کردم «ریش» از ملزومات هیئتی بودن و خادم بودنه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">