بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

Title-less

شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۰، ۱۰:۴۲ ب.ظ
هو

_________

کوچه ی مهـــــر ـ سـر نبش ، کماکان باران...

  دیــدنِ حـجلــه ی من اول آبــــان سخت است!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۷/۳۰
بی‌ همگان

نظرات  (۱۲)

تا تماشای تو راهی نمانده بود
پنجره کم آوردم..
کاش اینهمه دیوار چیده بود!!

۳۰ مهر ۹۰ ، ۲۲:۵۹ آشنای غریبه
این نویده آبانه؟
یا اندوهه مهر؟
پاسخ:
اندوه ِ آبان!
عالی
۳۰ مهر ۹۰ ، ۲۳:۱۴ زهرا رجایی
هااا؟
دیــدنِ حـجلــه ی من اول آبــــان سخت است!!...
این روزها که جان جنون را گرفته اند
یک پلک خواب مبهم لیلا غنیمتی است.
سلام
...
زیـر بــاران که به من زل بزنی خواهی دید
فن تشخیص نم از چهره ی گریان سخت است!
یا علی
سلام
آدما وقتی نمی تونن یه کاری رو بکنن برای لحظه وصال یه فکرایی دارن ولی وقتی به خواستشون می رسن همیشه اون جوری که اونا میخوان یا فکرشو کردن پیش نمیره!!!
یا علی
۰۱ آبان ۹۰ ، ۲۰:۰۳ زهرا رجایی
منم از آبانی ها خوشم نمیاد!!!!!
چهارشنبه صب بود که گفتی از آبانیا خوشت نمیاد
و چه جالب میشه قسمت من یه آبانی بشه(البته اینو شوخی کردی)
ولی درین حد...
دیــدنِ حـجلــه ی من اول آبــــان سخت است!!


ولی آبان سوز و صدای سرما رو داره
و من بین این دو فصل موجود در غم ترجیح میدم
زمستون عاشق بشم
زمستون احساس کنم
زمستون بمیرم
و بمیرم
چه آبان چه بهمن
دیدنش سخت است
...
وات؟!!!
۰۲ آبان ۹۰ ، ۱۹:۱۵ زهرا رجایی


دلم یه جوریه زهره...
یه جوری...
اون روزای مسخره بازیای مدرسه رو میخوام...
میخواااااااااااام...
میفهمی؟
که به زور لبخند از روو لبامون برداشته میشد...
حتی اون روز توی دفتر
وقتی پاژنگ داشت...
یادته چقد با هم بودیم؟
با هم گند میزدیم
با هم مواخذه میشدیم...
نه که حالا...
دیروز توی راه دلم خیلی واسه مهسا تنگ شد
واسه اینکه الان میتونستیم پیش هم باشیم
و من توو دانشگاه انقدررررررر تنها نباشم
نیلوفر هست
ولی هر گلی یه بویی داره...
واقعا قدیمیا درست زر میزدن وقتی میزدن
خسته م...
از روزای بدمون...
حالا حتی اگه ساعتها هم بریم پارک دور شهر محبوب من
باز نه من همون زهرام
نه تو همون زهره
نه مهسا
نه فاطمه
نه سرور
نه حتی نیلوفر
...
هیچی
هیچکی

چون
زمان گذشت...
زمان گذشت... و ساعت چهار بار نواخت...

در لحظه ای که باید، باید، باید
مردی به زیر چرخ های زمان له شود...

زهره خفه شم من الهی
خسته م از این روزا...
پاسخ:
چقد خوشحال بودیم..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">