روابط ِ سالم ِ اجتماعی!
پنجشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۰، ۰۵:۳۸ ب.ظ
هو
_________
این که کارمند ِ خانوم ِ بانک اغلب با روی گشاده به کار مردها رسیدگی می کند و به گرمی با آن ها برخورد می کند اما با من ِ خانوم به سردی ِ رابطه با یک نامحرم..
و یا اینکه طرف ِ نگاه و صحبت و توجه استاد ِ مرد، ما دخترها هستیم، و خوش و بش استاد ِ خانوم با پسرها اتفاق تکراری کلاس شده،
یا این صحنه که پسرها برای کنسل کردن امتحان درسی که استاد ِ مربوطه اش مرد است، دست به دامن دخترها می شوند(و برعکس)،
همه اتفاقات تلخی ست که به کرّات شاهدش بودم.
به این فکر می کنم؛ چه خوب که خدا «گرایش به جنس مخالف» ی برای ما به امانت گذاشت، تا بشود بهانه ی هر کار موجه و غیرموجه ای.!
به این که «چه باید کرد» هم فکر می کنم.. که هربار کسی تشر می زند که؛ تو اول خودت را درست کن!
۹۰/۰۶/۱۷
یادمه بچه ها میرفتن توی دفترش با هم سیگار می کشیدن !
یادش بخیر !