رابطه های تخمــ[مرغ]ـی!
پنجشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۱، ۰۷:۱۵ ب.ظ
هو
ــــــــــــــــــــــــ
اصلا خدا باید یک سیستمی برای آدم ها تعبیه می کرد مثل تخم مرغ های امروزی. طوری که تاریخ انقضای شان را روی پیشانی شان حک می کرد. در این صورت هم آدم ها برای کسی که دو ماه ِ دیگر فاسد می شود و از دسترس خارج، چشم انداز چندساله تصور نمی کردند و وقت و انرژی خود را به هدر نمی دادند و هم بعد از اتمام تاریخ انقضایش دیگر فکر مصرف کردنش هم به ذهن شان خطور نمی کرد که مسموم و بدحال شوند!
-
رفیق دوهفته ای رفته مشهد و حتما با خودش فکر میکند زهره این روزها کلی سرخوش و خوشحال ست و در تدارک بساط جشن و عمرا هم به فکر من نیست! ولی کور خوانده ای زهرا خانوم، اگر خیال میکنی من روزی را بدون نگرانی برای تو به شب می رسانم. گفتم که گفته باشم!گفتم که بدانی باید هرچه سریع تر خوب بشوی! چون من هیچ حالیم نیست از این داستای های هزار و یک شب شماها!
۹۱/۰۵/۲۶