Title-less
يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۱، ۱۲:۴۳ ب.ظ
هو
________
من از تـــو
راه ِ برگشتی ندارم
به سمت تـو سرازیـرم همیشه..
- با صدای داریوش اقبالی -( اگر خوابم نمیومد حتما لینکش رو هم میذاشتم! )
به نیمه که رسید. توی سرازیری که افتاد. دلم هُری ریخت. از ترس اینکه نفهمیدم چطور گذشت. که هیچ کار خاصی نکردم. که مثل بقیه ی روزهای سال بودم. در روزهایی که مثل هیچوقت نیستند.
- هوش و حواسم سر جاش نیست. تمرکز ندارم برای نوشتن ِ حتی ساده ترین حرف ها. شمام انقد به روم نیارید خواهشا!
۹۱/۰۵/۱۵
زهره اینا چطوری؟صیامکم مقبول...
خیلی طبیعی بعد عقد!
همه اولش همینو میگن!
التماس دعا
یاعلی