بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

دهکده ی جهانی و تفکیک جنسیتی!!!

چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۲۴ ب.ظ
هو

________

برای شرکت در همایشی رفته بودم به یکی از دانشگاه ها. موقع برگشتن که داشتم توی محوطه قدم می زدم تا برسم به در خروجی دانشگاه، صدای دونفر را شنیدم که روی نیمکت نشسته بودند و راجع به وبلاگ من حرف می زدند! یعنی اسم وبلاگ و نشانه هایی را شنیدم که مطمئن شدم در مورد خودم است!

حالا حس کنجکاوی ام به شدت تحریک شده بود اما جرات نمی کردم جلو بروم و پرس و جو کنم.


اگر دانشگاه خودمون بود، الان از آشنایی کامل مون می نوشتم. اما جوّ دانشگاه مذکور این اجازه رو نداد!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۲۳
بی‌ همگان

نظرات  (۲۰)

حداقلش اینه که وایسادی همه شو گوش دادی:)
پاسخ:
نه اتفاقا. رد شدم سریع.
۲۳ فروردين ۹۱ ، ۱۳:۱۶ کاش مےشد خدا را بوسید...
خنده..
پاسخ:
با اون دانشگاتون:دی
بابا مشهور !
پاسخ:
اون لحظه بیشتر از اینکه حس مشهوریت بهم دست بده داشتم از کنجکاوی خفه میشدم!
الان میخواستی بگی خیلی آدم مشهور و معروفی هسی؟وبلاگت خیلی خوبه؟اهل همایش رفتن هسی؟ نگو که همچین منظورای خودشیفتانه ای داشتی‌

خب الان اون دونفر توی این پست نیومدن بگن ما بودیم؟!
منم کنجکاوووو! منو هم در جریان بذار
پاسخ:
باشه باشه!
چیکار کنیم دیگه با همسر مشهور زندگی کردن هم مشکله ها
سلام

برای من هم یه همچین اتفاقی افتاده.

اما پرسیدم
اونم به سادگی

پاسخ:
شرایط اجازه نمیداد. وگرنه من پررو تر از این حرفام!
قم هستی نه؟ وگرنه شرط می بستم امام صادق بوده!
پاسخ:
(امام صادق که اصن جنس مخالف نمیبینی)
۲۳ فروردين ۹۱ ، ۱۸:۱۸ کاش مےشد خدا را بوسید...
خاهشن تا ما زنده ایم، به آن «یه جا» توهین نکنید لطفن است.
پاسخ:
(اصن برکت ش به وجود امثال شماس)
اینجایی که دارین درموردش حرف میزنین کجاست؟
ببین به دانشگاه امام صادق توهین نکن ما حق آب و گل داریم گردن بچه‌های اونجا
پاسخ:
اشتباه نشه. من به دانشگاه امام صادق توهینی نکردم. امام صادق یه نمونه ی خوب تفکیک جنسیتیه.
واه واه!
بابا «مشهور»!
(این یکی تو گیومه قرار گرفتنش با اون زیریا فرق میکنه! یه جورایی به چند تا کامنت بالاتر و بیت حافظ و اینا هم اشاره داره!!)
بابا «درمورد وبلاگت حرف میزنن»!!!
بابا «تیتر دهن پرکن بنویس»!
بابا...

زهره
تازه اینکه چیزی نیس
طرف توو دانشگاه خودمونه
میاد توو وبلاگ من زارت می نویسه خر!!!!
و میره و دیگه سر و کله ش هم پیدا نمیشه!!!

(الان دوباره یادش افتادم و یاد اون صحنه ی پارک اخیر و یاد اون دفعه ی خنده بلندم که تنها بودیم و کلا دارم میخندم!!)
پاسخ:
- در کل کامنت فرح بخشی بود. مرسی
کی گفته تفکیک جنسیت بده؟ خیلی هم خوبه.
دانشگاه دوره لیسانسم مختلط بود، اما فوقم نه. خیلی هم راحتم.
پاسخ:
چرا اسم خودتونو نمی نویسید؟!
توی لینک های وافی دیم زده متاهل بی درد.کلیک کردم دیدم تویی
پاسخ:
فحش بالا تر از این؟
خوشحالم...
دقیقا هدف منم فرح بخشی بود!

اِ... زهره یاد «فرح» افتادم الان!

اَ... کلا یاد بچه ها افتادم الان!

اُ...
(اینو همینطوری نوشتم دهنت یه تمرین آوای درست و حسابی کرده باشه موقع خوندن!)

زهره
خوشحالم که با هم دوستیم و هستیم...

چقدر اون دونفر بیکار بودن نشستن راجع به وبلاگ تو حرف میزدن!!!
مردم چجور وقت خودشونو تلف میکنن...!
پاسخ:
می بینی تو رو خدا؟!
ضمنا انتخاب عنوان بسیار زیبا و زیرکانه بود
پاسخ:
ینی مدیونید اگه فک کنید حالم از کامنتای ناشناسانه بهم میخوره!
دوربین مخفی بوده ؛ جدی نگیر
پاسخ:
پَ خوب شد ضایع بازی درنیاوردم!
دوست دارم زهره
زیااااد...
و از اینکه همون سال دوم دبیرستان خودمو چسبوندم به گروهتون و اون گروه مروها الان از هم پاشیده و ما هنوز با هستیم، واقعا خوشحالم...
دوست دارم...
پاسخ:
دوست دارم رفیق
خوبه که این قده مشهوریناااا
من جای شما بودم یهو بند کفشم وا میشد و اونقدر طول میکشید که صحبت اوشون ها تموم بشه :دی
پاسخ:
شمام اینکاره ای پس!:دی
چه کار بدی کردی وانستادی همه شو گوش بدی
اصن فوضول خوبی نیستی
پاسخ:
فضول خوبی که نیستم واقعنم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">