بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

یا رفیق من لا رفیق له

دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۱، ۰۷:۴۴ ب.ظ
هو

_________

همیشه وقتی از آدم ها چیزی می خواندم یا می شنیدم در مورد نارفیقی و خنجر از دوست و این حرف ها؛ فکر می کردم باید یک اتفاق خیلی بزرگ و به شدت تلخ باشد که کدورتش تا آخر عمر از دلت بیرون نمی رود. فقط می شنیدم. تجربه نکرده بودم. برای همین نظر خاصی هم نداشتم. اما حالا می فهمم آن اتفاقی که اسمش نارفیقی ست، حتما نباید خیلی بزرگ و پر سر و صدا باشد. حالا می فهمم که کوچکترین ضربه ها هم چون از نزدیک ترین هایت هستند، زخم های کاری به جا می گذارند که تا اعماق ته ات را می سوزاند! که هربار حتی با تک زنگ های هر روزه اش و با افتادن تصویرش روی صفحه گوشی ات، دلت می گیرد. و هی با خودت فکر میکنی من برای هرکس هرچه بودم برای او رفیق بودم. آدم ها از رفیق شان توقع قضاوت و مصلحت اندیشی ندارند. آدم رفیقش را همیشه کنار خودش می خواهد. نه در مقابل. آدم دلش میخواهد اگر یک نفر توی دنیا قرار است بفهمدش، آن کس، رفیقش باشد. آدم وقتی حتی رفیقش هم نفهمدش، بغض می کند. آدم دلش می گیرد وقتی رفیق قدیمی و صمیمی اش توی چشم هاش نگاه کند و بگوید... اصلا رفیق آدم باید گاهی هیچی نگوید. فقط کنارت باشد. هیچ نگوید. آدم دلش میخواهد بتواند از بین آدم ها یک رفیق واقعی و همیشگی پیدا کند. اما نمی تواند... نمی شود


اگر طعم رفاقت نچشیده بودم این همه دردم نمی آمد...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۲۱
بی‌ همگان

نظرات  (۱۰)

۲۱ فروردين ۹۱ ، ۲۰:۲۰ کاش مےشد خدا را بوسید...
گشتم نبود، نگرد نیست!
تجربه نکردم
اما مسلما خیلی دردناکه آدم از رفیقش، نارفیقی ببینه
ما را فرستاده اند این دنیا که چه؟ که با خدا رفیق شویم.با او...

تا بنده اش غلطی می کند، کفری می گوید که خدا نمی راندش ؛ دوستش دارد.
او رسم رفاقت بلد است نه ما...
می گوید حالا بچگی کرده ، من بزرگم.../ اشتباه ای کرده من عالمم، من کریمم

آهای مردم...
بیایید خدا را بیابیم میان رفیقهایم.../ بیایید رسم رفاقت از او یاد بگیریم.../ بیایید ولله.../ بیایید...

(کریم ترین انسانها قلبشون همیشه پاره ترینه آبجی. آخه پیش خودشون می گن: اگه دوست من کریم تره خوب به خاطر بزرگیش من باید کوتاه بیام و اگر خودم کریم ترم باید کرم خرج کنم پس بازم کوتاه میام. حالا هر چه قدر هم که این موضوع سخت باشه...)
این دردها رو آدم باید بعضاً بچشه تا بفهمه وضع روزگار چقدر خرابه!
سلام مه تاب
اگر با منی بگو،بیشتراز این هم میخواهی بگو.
که مقصر منه درون گرای سکوت کنم
اگر با من باشی میشوی2نفری که سره یک موضوع سوال پیچ میشم و3نفری که چیزی به من گفته
میگن.
نمیگم.
بگو...
پاسخ:
تو خیلی خوبی.
واااای...
زهره
من که کار بدی نکردم یه وقت
کرده م؟
پاسخ:
نه عزیزم
هوالکاتب
آن که خنجر می زند رفیق نیست که. یعنی رفیق این قدر به آدم نزدیک نیست که خنجر بزند. از اسمش پیداست. رفیق.[چی گفتم!]
پاسخ:
[چی گفتی!]
رفیق بی کلک , مادر

کلا خوشحالم که توی عالم چند تا کار رو نمی کنم :
1 - فامیل بازی
2 - رفیق بازی
و آدم قلبش به کوچکترین ذره عالم تبدلی می شود وقتی رفیقی...

ولی صیاد چه قدر قشنگ گفته....
رد میشه و میره

فقط قلقلکاش می مونه
پاسخ:
مطمئنم که همین طوره.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">