بی همگان

چه رنجی ست لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای ست تنها خوشبخت بودن
"علی شریعتی"

اعتماد به «نفس»

شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۱، ۰۱:۴۶ ق.ظ
هو

_________

قدیما موقع جدا شدن از همدیگه می گفتیم «خداحافظ»، یا «خدانگهدار». حالا اگر کسی رو خیلی دوست داشته باشیم؛ میگیم «مواظب خودت باش».

بزرگ شدیم. خودمون از پس خودمون برمیایم...!


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۱۲
بی‌ همگان

نظرات  (۱۸)

پس بیخود نیست
که پیش نیومده تاحالا از این جمله‌ی «مواظب خودت باش» استفاده کنم
پاسخ:
در امانت، خیانت نمیکنه.
جدا از بحث: به نظرتون مراقب با مواظب فرقی داره؟ :دی
پاسخ:
ولی خودم از «مواظب» استفاده میکنم همیشه.
سلام

موافقم باهات. ولی عادت شده! شایدم دارم بهشون حالی می کنم که برای من مهمن! که حواسشون باشه اینجا یکی... .
پاسخ:
اگر برامون مهمن اتفاقا باید بگیم «خدانگهدارت»
لعنت به این "خود"
چ من چ تو
که امین تر میدانمش در نگهداریت
تا خدا ...
عالی بود.
سلام

اینو که میگم.همیشه...
اصلن "خدانگهدارت" یه طعم بهتری دارد، اصلن یک چیزی ست برای خودش خاصه با تاکید روی "ت" ...
به نظرم دست فراماسونری در کاره
قدیما منظورت چند سال پیشه ؟
پاسخ:
زمان خاصی مد نظرم نبوده!
شرک خفی
:(
چقدر قشنگه این قالب ...ندیده بودم تاحالا..

ببخشید ما احساساتمون درو پیکر نداره

ببین که اهل دلی در جهان نمیبینم!
ئه! راس میگیا! دقت نکرده بودم تاحالا!
مطمئنی؟؟؟
پاسخ:
از چی؟
فقط
خدانگهدارت.
عالی بود واقعا
روی نفس کوچولو و ضعیف خودمون چه حسابی وا کردیم !
دقیقا من قبلا به این فک کرده بودم
این خداحافظ که تکرار زائد بوده و هست
و یه جور عادت
چون خدا همواره هست...
مث این می مونه که توی روز به طرفمون بگیم: ببین الان روزه!
اما مواظب خودت باش
خیلی عاقلانه است گفتنش؛
چون همیشه این خود آدمه که مواظب خودش نیست...
یعنی دقیقا همین «نفس»ی که میگی مواظبت «خود» رو نمی کنه... و بلاهایی به سرش میاره...
گرچه میدونم این جابجایی از روی تفکر و اینا نبوده و صرفا عادته، اما خب من همیشه حواسم هست چی دارم میگم...
واسه همین معمولا وقتی میگم مواطب خودت باش که طرف داره یه گندی میزنه! و یه بلا ملایی سر خودش میاره... یا حتی خودم.
چقد حرف زدم!

پاسخ:
این چیزی که تو گفتی درسته و با منظور من متفاوت.
دیگه دیگه
مصلحت را می اندیشم تا طبل رسواییم بیشتر از این نباشد
رسواتر از شدن چگونه
سلام
آقا ما یک چند وقتی نبودیم و خیلی چیزهای ناب از دست دادیم، مثلِ همین نوشته ی شما که الان خوندیم. این یک شاهکارِ ناب بود برایِ من. عمیقا تامل برانگیز و خیلی تکان دهنده. خیلی باریک اندیشیِ رندانه ای داشت. آفرین واقعا! آفرین!

یاحق
پاسخ:
شما که تعریف می کنید من اعتماد به "نفس" میگیرم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">